2726
عنوان

دیگه خسته شدم از دست مادرشوهرم

201 بازدید | 17 پست

سلام بچه ها بگید چیکار کنم شاید اشتباه از منه شاید من زیادی حساس شدم اما دیگه خسته شدم از کاراش چن وقت پیش دخترشو پاگشا کردم اول که تارسید گفت النگوهاتو بنداز گفتم النگوهام تا به تاس نمیندازم بعد به شوهرم برگشت گفت چرا به داماد میخوای پارچه پیراهنی بدی پارچش چجوریه دوس نداره میدونم شوهرمم گفت توان من همینقدره من نمیتونم بیشتر هزینه کنم دوس داشت بدوزه بپوشت دامادت دوس نداشت بندازه سطل آشغال بعد اومد آشپزخونه گیر داد که چرا کله قند بله برونتو هنوز نشکوندی سیاه میشه خراب میشه منم گفتم نه خراب نمیشه و از دستش فرار کردم تو اتاق  بعد اخر مهمونی با مادرشوهر دخترش پاشدن رفتن تو اتاق خواب من به هوا لباس پوشیدن درم بستن حالا اینا هیچی ما دوهفته ای هست ماشین خریدیم چون من طلاهامو فروختم شوهرم گفت به نام تو باشه اما به مادرم نگیم طلا فروختیم بگیم بابایه تو پول داده گفتم باشه به این دلیل که پول پیش خونمونو سر قرار داد بکنن به نام شوهرم اخه به نامه پدرشوهرمه حالا دیروز پشت فرمون بود مادرش زنگ زده که اره چشمم آب نمیخوره پدرزنت پول داده باشه شما طلا فروختین دارین دروغ دارین میگین انقد اعصاب شوهرمو خورد کرد کم مونده بود یه موتوریو زیر بگیره بعد زنگ زدم بهش میگم مامان چی شده میگه من حق ندارم بدونم شما طلا فروختین یا نه منم گفتم اون طلاها ماله منه چه بفروشیم چه نفروشیم واسه زندگیه ما دوتاست بچه ها از اول گیرش سر طلاهام بود یه سره وزن میکرد به ماشین حساب میزد که شما فلان قدر طلا دارید یا هرجا میخواستم برم همش میگفت طلاهاتو بنداز بعد عروسی هی میگفت کجا گذاشتی طلاهاتو هیچ اختیاری نزاشته واسه زندگیمون وقتی پدرشوهرم پیشش نیس زنگ میزنه اینجوری اعصاب خورد میکنه امروز میخوام بریم خونشون جلو پدرشوهرم همه کارایه قایمکی که تو رابطه منو شوهرم از موقع نامزدیمون کرده همه دخالتاشو همه کارایی که باعث شده بین منو شوهرم دعوا بشه بگم خستم کرده شوهرمم میگه درسته مادرمه اما داره تو زندگیم سرک میکشه خیلی نامحسوس خیلی اعصابم خورده تاپیک قبلیامو بخونید متوجه میشید چی میگم

مادرشوهر منم همینه البته من اول زندگی دیدم اینجور یحساب کتابیه کلا دیگه هر چی خریدم بهش نگفتیم الانم هر چی رو که میدونه میشینه قشه میکشه واسش و چون ما میدونیم که از هیچیمون خبر نداره به هیچ جامون حسابش نمیکنم..

چقدر ادم باید وقیح باشه در مورد طلا و ماشین عروس یا دوماد نظر بده. اخه به تو چه نکبت...حالا ماله من از طلاهام خبر نداره فقط میدونه ماشین به اسم منه اونم هر روز یه نقشه ای واسش میکشه یه روز زنگ میزنه بفروش خونه بخر یه روز میگه بفروش خونه رهن کن یه روز میگه بفروش بده من... کلا زر زیاد میزنن محلشون نزار

دخترم تمام زندگی من

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

بگو اصلا زندگی خودمونه اختیارش و داریم..به اون چه که با چی ماشین خریدین..

چون پول پیش به اسم پدرشوهرمه اون دفعه مادرشوهرم به شوهرم گفته بوده پول پیشو نمیکنیم به نامت هیییییچ کاری نکردن واسه شوهرم یه عروسی گرفتن که جاش هرچی کادو و شاباش بود برداشتن با یه پول پیش که هنوز اونم کامل ندادن به شوهرم و به نام خودشونه 

2728
چون پول پیش به اسم پدرشوهرمه اون دفعه مادرشوهرم به شوهرم گفته بوده پول پیشو نمیکنیم به نامت هیییییچ ...

اتفاقا تهدید مادرشوهر منم همینه شوهرم میگه اگه بفهمن چقدر طلا و پول داری هر چی دارن و ندارن میکنن به اسم دخترشون واسه همین مجبوریم قایم کنیم..

دخترم تمام زندگی من
مادرشوهر منم همینه البته من اول زندگی دیدم اینجور یحساب کتابیه کلا دیگه هر چی خریدم بهش نگفتیم الانم ...

میدونم زر میزنه همشم حرصش ازاینه که چرا تو زندگیه ۳۷ساله چیزی به اسم من نیس ولی این سه ماهه عروسی کرده ماشین به نامشه یا چرا این طلا داره من ندارم امروز که میرم همه چیو میگم هرچی میخواد بشه بشه و واگذارش میکنم به خدا

اتفاقا تهدید مادرشوهر منم همینه شوهرم میگه اگه بفهمن چقدر طلا و پول داری هر چی دارن و ندارن میکنن به ...

اره دیگه مشکل ماهم همینه الان واسه دخترش میخواد جهاز بخره میخوام برم بگم به دخترتم میگی وسایلت به اسم خودمه حالا تو استفاده کن؟میخوام بگم اختیار به پسرت بده به جااینکه انقد به دخترات میدون میدی

میدونم زر میزنه همشم حرصش ازاینه که چرا تو زندگیه ۳۷ساله چیزی به اسم من نیس ولی این سه ماهه عروسی کر ...

عقده این دیگه حالا مادرشوهر من عقده دخترشو داره همش میشینن مقایسه میکنن چرا دختر اون هیچی به نامش نکردن شوهر من همه چی به نامم میکنن.. 

کلا اب میخوریم ا دختر نکبتش مقایسه میشیم وای به روزی که یه پله بالاتر باشم من خودشونو جر میدن دخترشونو بیارن رو اون پله...

دخترم تمام زندگی من
عقده این دیگه حالا مادرشوهر من عقده دخترشو داره همش میشینن مقایسه میکنن چرا دختر اون هیچی به نامش نک ...

ببین دقیقا همینطوره من شوهرمو تشویق کردم که درسشو ادامه بده ازاون روز تاحالا یه سره میگه اره دامادمونم تصمیم گرفته درسشو بخونه هروقت میبینه یه پیشرفتی میخوایم کنیم انگار چوب تو فلان جاش میکنن اصلا خوشحال نمیشه فقط قیافه میگیره و میشینه فکر میکنه که چیکار کنه بهم بزنه همه چیو  خدا فقط جوابشو بده

چون پول پیش به اسم پدرشوهرمه اون دفعه مادرشوهرم به شوهرم گفته بوده پول پیشو نمیکنیم به نامت هیییییچ ...

خوب کاری میکنید برید پیش پورشوهرتون بگید تا زنشو جمع کنه..  به قول دوستمون هرچی هم دارین و میخرین بهش نگین

باز خداروشکر شوهرت طرف تو هست و بچه ننه نیست.. بزار مادر شوهرت انقدر زر بزنه تا بترکه

اره طرف من هست اما بعضی جاها که مادرش اشک تمساح میریزه کلا ازاین رو به اون رو میشه شوهرم

خوب کاری میکنید برید پیش پورشوهرتون بگید تا زنشو جمع کنه..  به قول دوستمون هرچی هم دارین و میخر ...

یه سری رفتیم خونشون شوهرمو کشیده بود تو اتاق که چرا زنت قیافه گرفته اومدیم خونه شوهرم بحث کرد که چرا میای خونه پدرم قیافه میگیری منم گفتم همین الان به بابات زنگ بزن ببینم من چه قیافه ای گرفتم خلاصه زنگ زدو پدرشم گفت نه عروسم خوبه من ندیدم قیافه بگیره بعد گفت پس به مامان بگو اینجوری بین منو زنمو با حرفاش خراب نکنه ازاون به بعد ازاین لحاظ لال شد دیگه

یه سری رفتیم خونشون شوهرمو کشیده بود تو اتاق که چرا زنت قیافه گرفته اومدیم خونه شوهرم بحث کرد که چرا ...

خیلی خوبه از شوهرش حساب میبره.... کاری که الان میخواین بکنید اوه اول میکردید بهتر بود

انشالله که دیگه دخالتی تو زندگیتون نداشته باشه 

خیلی خوبه از شوهرش حساب میبره.... کاری که الان میخواین بکنید اوه اول میکردید بهتر بود انشالله که دی ...

ترخدا دعا کن واسمون امروز به یه نتیجه ای برسیم واقعا جفتمون خسته شدیم ازش

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز