خداوندا
از روزی ک خودمو شناختم ،جز تو کی همدمم بوده؟
یادته ک چقد کودکیم با استرس رد شد
بهم فراموشی دادی تا کمی قویتر شم
فقط حس تلخی اون روزها موند
مثل یه صفحه ی خط خطی شده
ولی تو بودی ک در اخر تو اوج تنهایی و ناامیدی بهم انرژی و عشق زندگی کردن دادی
بخاطر تو زار زار گریه کردم
گفتم همه چی تا حد کافی هس
من با تو بودن رو میخوام
بهم هدیه کردی
ممنونم و میدونم ک همیشه در اخر تویی ک نجاتم میدی
از تمام این دغدغه های فانی
همیشه گفتم رضایت تو شرط است
اینبار اشک میریزم
حرف دارم
خدایا کمی صبر
راضیم ب رضای تو
باز هم در اخر نجاتم بده
من ب تو خوش بینم
اینبار شگفت زده میشوم
میدانم
میدانم
میدانم