من ۵ماهه ازدواج کردم تواین مدت چندبار پدرشوهرم وقتی تنها بودم میاد ب نصیحت کردن ک تو فامیلی باید بیای بری فلان کنی و... کاری ب این حرفاش ندارم ولی لای حرفاش از جاریم ک روش حساسم میگه ، میگه ناراحت نشی ولی جاریت(اسمشو میگه) فلان کارو کرده خیلی کمکمون میکنه فلانه خوب منم خیلی بدم میاد دیروز با شوهرم قهر کردم ک خسته شدم هربار اومدم خونه بابات با گریه برگشتم میگه بابام اخلاقش اینجوره دست خودش نیس وقتی تو نیسی ب جاریت هم میگه تو فلانی ولی خو من بدم میاد از مقایسه کردن بعدم اونا ۳ساله عروسشن ولی من ۵ماهه نمیدونم چیکار کنم من خانوادم هیچوقت منو مقایسه نمیکردن عادت ندارم اینجوری
میشه کمکم کنید ک چجوری بفهمونم ب پدرشوهرم ک خوشم نمیاد اینجور باشه
دقیقا وضعیت اوایل ازد منی تو.کمتر برو اذیت نشی
بهش رک بگو
چه سیاستی داره اختلاف بنداز و پادشاهی کن که میگن ایشونه
عادت كن ديگ همينه اهميت نده بگوباشه سعيموميكنم
چ پدر شوهر خاله زنکی...یا باید جوابشونو بدی یا شوهرت کاری کنه دیگه نگن...کار دیگه ای نمیشه کرد
نمیتونی عوضش کنید تربیتش نادرست و مداخله گر تحمل کن و رفت آمد رو کمتر کن
وسط حرفش عذر خواهی کن پاشو برو
براش یه زبون بند بگیر چشماشون ب جز تو کس دیگه رو نمیبینه
توقعش چیه دقیقا
بگو من خودم رو با کسی مقایسه نمی کنم و هر کسی اونجوری زندگی می کنه که فکر می کنه درسته
محل نده کار خودت رو بکن،اونم اخلاقش حتما کاریش نمیشه کرد،زندگیت رو با شوهرت خراب نکن
وقتی حرف میزنه با گوشیت بازی کن دیگ حرف نمیزنه
هیچی بهش بگو عه دستش درد نکنه چه کار خوبی کردی خوبه که توانش رو داره من که نمیتونم دوبار بگی اتیش میگره تموم میشه میره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
