2703
2553

من هفته دیگه ان شاءالله اونجا زایمان دارم

میخواستم ببینم رسیدگیشون چطوره؟کارای بچه رو انجام میدن یا همراهم باید انحام بده؟

تو ساک مادر و نوزاد چیا هست؟

کلا راضی بودین از بیمارستان؟

مگه آدم یادش میره بهش چی گذشت تا گذشت‌.‌...

ماه گذشته ما دوتا زایمان داشتیم بیمارستان عرفان نیایش. همراه که لازم هست. ولی کارای نوزاد رو خودشون انجام دادن. واسه لباس نوزاد هزینه جدا گرفتن. مای بیبی هم خودتون باید ببرید .پوشک کامل برای مادر هم بگیرید. 

ماه گذشته ما دوتا زایمان داشتیم بیمارستان عرفان نیایش. همراه که لازم هست. ولی کارای نوزاد رو خودشون ...


بیمارستان عرفان سعادت اباد منظورم بود

ساک بچه رو جمع کردم پوشک کذاشتم براش ولی برای خودم میخواستم پوشک کامل ببرم تو‌تاپیکای سالای پیش خوندم که خودشون میدن دو دل شدم بخرم یا نه 

مگه آدم یادش میره بهش چی گذشت تا گذشت‌.‌...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کلا الان به خاطر شرایط اقتصادی هیچ چیزی نمیدن. حتی لباس بچه که دیگه حتی بیمارستانای دولتی هم میدادن. الان باید خودتون ببرید. اگر هم بدن هزینه اش رو حساب میکنن. حالا شما پوشک هم ببرید. انشالله زایمان موفق و راحتی داشته باشید

2456
کلا الان به خاطر شرایط اقتصادی هیچ چیزی نمیدن. حتی لباس بچه که دیگه حتی بیمارستانای دولتی هم میدادن. ...

اره خوب هزینه حساب میشه

سهسال پیش واسه پسرم هزینه ساک نوزاد و مادر و کرفتن دیکه الان که همه چیز سه برابر شده

ساک دخترمو کامل برداشتم ساک خودمم با اینکه تقریبا میدوتم چیا توش هست خودمم وسایل مورد نیازمو بر میدارم نهایت میذارم تو‌ناشین لازم شد شوهرم بیاره برام

فقط میخوام ببینم اگه پوشک‌کامل جز ساک مادر هست دیگه نگیرم چون سر پسرمم گرفتم نصفش موند ریختم بیرون

مگه آدم یادش میره بهش چی گذشت تا گذشت‌.‌...
2714
سلام دوست عزيز شما عرفان سعادت اباد زايمان كردين؟؟ دكترت كي بود؟ راضي بودي؟؟؟

سلام بله دکترم لادن رحیمی بود من زیاد راضی نبودم راستش 

مگه آدم یادش میره بهش چی گذشت تا گذشت‌.‌...
از دكترت يا از بيمارستان؟؟ ميشه دليلشو بگي ؟

از بیمارستان بیشتر

رسیدگیشون خوب نبود البته بخش نوزادان هالی بود هرموقع کاری داشتم سریع میومدن ولی پرستارای اون شیفت خوب نبودن من از درد گردن و کتف نمیتونستم نفس بکشم هروی مامانم بهشون میگفت اینطوری نمیشه که بدحور درد داره میگفتن کاری نمیتونیم بکنیم فقط باید نسکافه بخوره بعد ده روز رفتم پیش دکترم کفت یه امپول باید میزدن بهت آب رو‌اتیش بود بادم اومد سر زایمان اولم هم این درد و داشتم تا به پرستار گفتم بهم یه امپول زد خیلی خیلی اروم شدم ولی اینا از سرشون باز میکردن تا پنج روز من ازین درد گریه میکردم

مگه آدم یادش میره بهش چی گذشت تا گذشت‌.‌...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687