2733
2734

نمیدونم اونایی که الان اومدن در چه وضعین ،حالشون خوب شده یا الان درگیرن 

میخوام تجربمو بگم شاید به دردتون بخوره

‌سوالی دارین بپرسین منم از اول بیماریم ودرمانم رو مینویسم اگه دوست داشتین بخونین دوست دارم کمکی کرده باشم 

۴ سال پیش یهو احساس کردم حالم خوب نیست یه اصظراب فوق العاده یهو عرق میکردم و حالت غش بهم دست میداد

خیلی ترسیدم اصلا نمیدونستم چم شده همش احساس میکردم مریضم و قراره بمیرم 

دیگه به تهش رسیدم که رفتم دکتر گفت پنیک داری وقرص داد

دوماه قرص مصرف کردم دیگه از حملات خبری نبود ولی به شدت احساس پوچی میکردم واضطرابم هم باهام بود 

یهو فهمیدم باردارم چون شدیدا احساس خوشحالی میکردم داروهامو به دستور دکتر قطع کردم ویهو حالم به کلی خوب شد شدم اون آدم قبلی 

بچم که بدنیا اومد ۸ ماهش شد دوباره استرسهای لعنتی و دوباره حملات پنیک

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

ابن دفعه شدت حملات زیاد بود اضطرابم به حدی بود که شبها اصلا نمیخوابیدم انقد به فکر مرگ بودم همه مرده های فامیل به خوابم میومد کابوس های لعنتی

بازم دکتر وقرص

من چون شیر نمیدادم به بچم شروع به مصرف قرص کردم 

حملات رو نداشتم ولی به شدت اضطراب واسترس داشتم 

ای خدا یادم میاد تنم میلرزه


ميشه ادامشو بگى زودتر؟؟منم دوبار اتفاق مشابه با این برام افتاد..تو دوران بارداری...اینطور بود که یه اضطراب فوقالعاده شدید افتاد تو‌ دلم به حدی که احساس کردم قلبم میخواد بترکه...ببین نه اینکه قلبم درد کنه نه..فقط این حسو داشتم..ضربان قلب تند و بی حسی دست چپم..کم کم احساس کردم تموم‌بدنم بی جون شد و رو پاهام نمیتونم وایستم...انکار پاهام میخواست فلج شه

اصلا یه حال فوق العاده بد و‌ وحشتناک بود..زودی زنگیدم همسرم از سرکار برگشت رفتیم متخصص قلب..ازم نوار قلب گرفت گفت هیچ مشکلی نداره قلبت ولی تو نوار قلبت استرس نشون میده!!!و جالبیش اینه که من هروقت اون قضیه یادم میاد و چندثانیه بهش فکر میکنم همون حالت دوباره میاد سراغم..همش حس میکنم به جورایی تلقینه

شاد بودن یک انتخاب است؛ نه صرفاً یک احساس!

یه سال قرص مصرف کردم دیدم دارم نابود میشم همش عذاب وجدان قرصها رو داشتم شوهرم گاهی وقتا میگفت قرصتو بخور خیلی ناراحت میشدم همش میخوابیدم 

خیلی ناراحت بودم یه روز که رفتم دکتر بهش گفتم من نمیتونم قرص بخورم قطع کن دکتر به شدت مخالفت کن وگفت کمش میکنم 

این دفعه به خاطر عوض شدن دوز داروها یه اپوچی وافسردگی شدید اومد سراغم گاهی وقتا فکر خودکشی میکردم ولی به دخترم که نیگا میکردم جیگرم کباب میشد

2738
بگو

هل‌ آرامش‌اعصاب‌ دارچین‌ بر‌ طرف‌کننده‌ وسواس‌فکری‌. عسل‌ شادی‌ آور‌‌. چای‌ سبز‌ زیاد‌ کردن‌ هورمون‌ شادی‌ و‌جلوگیری‌ از‌ افسردگی‌.  اینا‌ رو‌ توی‌ زندگیتون‌ زیاد‌ استفاده‌ کنید‌ ۶‌ ماه‌ بعد‌ اثر‌ بیماری‌ به‌کل‌ از‌ بین‌ میره

یه‌ دختر‌ ناز‌ دارم‌ دعا‌ کنید‌ خدا‌ی‌ مهربونم‌ یه‌ پسر‌ سالم‌‌  هم‌  به‌من‌ هدیه‌‌کنه‌.😍

یه روز که توپارک سرگردان میچرخیدم با دخترم یه زنه نشسته بود وداشت با بچش بازی میکردم وقتی شرو به صحبت شد از بیماریش گفت و دقیقا حال منو داشت اون خداروشکر خوب شده بود وگفت اگه بتونی رو فکرت تمرکز کنی خوب میشی

وقتی فهمیدم من تنها نیستم خیالم یکم راحت شد ووقتی نوبت دکترم رسید بهش گفتم دوباره دوز داروها رو کم کن 

وقتی دکتر حالمو میپرسید الکی میگفتم خوبم 

شرو به گوش دادن وخوندن مطالب مثبت شدم دور هرچی اخبار بد فیلمهای ترسناک کانالهای اضطراب اور خط کشیدم وقتی حرف میزدم همش مثبت 

اطرافیانم تعجب میکردن اینم بگمااا همش الکی بود این رفتارام داشتم به خودم تلقین میکردم تودلم غوغا بود 

شبها برای اینکه بخوابم کلی کتاب مثبت میخوندم 

احساس کردم بعد یک ماه تازه دارم دوساعت کیپ میخوابم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687