2733
2734
عنوان

دعوا کردم😢😢😢

381 بازدید | 40 پست

سلام بچه ها من کنترل خشمو عصبانیتمو ندارم موقع دعوا دادمیزنم جیغ میزنم خودمو میزنم میزنم تو سرو کله شوهرم حالا کلن اون مقصر بوده ها ولی بخاطر این رفتارم کله تقصیرا میافته گردن من تورو خدا کسی مقرصی چیزی سراغ داره موقع عصبانیت بخورم بهتر بشم هرچی به خودم قول میدم دفعه بعد اینجورنکنم نمیشه هردفعه باکوچکترین چیز دستام میلرزه جیغ میزنم دیگه خسته شدم😢فقط نگید آب بخورو ذکر بگو یابرو پیش مشاور که هیچ کدوم تاثیر نداشته 

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢

عصبی تر از من شمایی😕😕

 ترجیح میدم سینگل باشم و به ازدواج فکر کنم  تا اینکه ازدواج کنم و به مجردیم فک کنم  اینو خودم گفتم  دکتر شریعتی امروز کارداشت نیومد  (امضامو خوندین برای حال دلم صلوات میفرستین نفسا قربون دلای پاکتون)  

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
2738
روانپزشك چي؟رفتي؟ شايد لازمه دارو مصرف كني

وااای خب اینجوری که انگار دیونم😢

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢

چقدرتفاوت،من توعصبانیت سکوت میکنم فقط،نوجوون بودم مثل شمابودم امانه به این شدت کاری نکردم ب مرور درست شدم چون فهمیدم بهترین راه حل سکوته مخصوصاوقتی مقصرنباشی طرفت شرمنده میشه ازسکوتت

    ❤❤❤❤❤این امضا پراز عششششققق و حالِ خووووب،امیییید وانرژی مثبته،،امیدوارم بادیدنش حالِ دلت خووووب بشه......لبخند بزن و دنیارو قشنگتر کن  بالبخندت میم مشکلات ازبین میره و شکلات میمونه همونقدر شیرین ولذت بخش🍬🍫راستی هرروز به خدا وتموم عزیزانت بگو که چقدرعاشقشونی  بزرگترین ازمون زندگی ماوقتیه که بتونیم باتموم ناملایمت زندگی بازهم بگیم خدایاشکرت،قوی باش واز این ازمون سربلندبیرون بیا💪💪 خدا داره نگات میکنه بهش لبخندبزززززن         *روزی که بفهمی جواب هر حرفیو نباید داد یه قدم به بلوغ فکری نزدیک شدی والبته چندین قدم هم به ارامش🍀🍀
خوبه که، دیگه کسی جرات نداره باهات دعوا کنه😁

خوب نیست همه چیز تقصیر بقیس منه بدبخت هیچی نمیگم بعد عصبانی میشم همه چی میافته گردن من خیلی سخته

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢
چقدرتفاوت،من توعصبانیت سکوت میکنم فقط،نوجوون بودم مثل شمابودم امانه به این شدت کاری نکردم ب مرور درس ...

بخدا اونقدر تصمیم گرفتم اینجور باشم به خودم قول دادم ولی نمیشه بخدا نمیشه

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢
وااای خب اینجوری که انگار دیونم😢

نه عزيزم اين چه حرفيه آخه

البته ميدونم خيلي از مردم هنوز ديدشون نسبت به اين چيزا خوب نيست

ولي اينطوري فكر كن كه همينطوري كه براي بيماري جسمي ميري دكتر براي بيماري روحي هم بايد بري

حتما هم دكتر خوب پيدا كن كه الكي بهت داروي بيخود نده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز