گفتم عروسی کنیم خوب میشه اخه بیکار هم بود و اینم بگم که ما عاشق بودیم مثلا البته بیشتر من... ۳سال هم تلاش کردیم تا بهم رسیدیم و مخالفت شدید خانواده من و منه بی فکر و دیوانه اصراااار
خلاصه بگذریم دیگه شد...
عروسی هم کردیم و بازم خبری از مسافرت و تفریح نبود
ازون تفریحاکه اقایون با عشق زنشونا میبرن بعد ازدواج رو میگما کلا هیییچ یخ...