سلام....میدونی یه مدته..به خودم نمیرسم....چندوقت پیش ازیکی ازدوستام شنیدم خواستگارقبیلم خانم اولشوطلاق داده دنبال من میگشته...الان ازدواج کرده دوتاهم بچه داره...نمیدونم دلیلش اونه...؟اخه اون موقع خیلی همدیگرومیخواستیم خانوادش مخالفت کردن...نشد...منم به اولین خواستگارجواب دادم.
دوست خوب و گرامی اصلا به این موضوع فکر نکن و به نقاط خوب زندگیت و همسرت نگاه کن درسته سابقا هم رو دوست داشتید و هر دو میدونستید . ولی به هر دلیلی به هم نرسیدید. ولی الان شما زندگی خوب و مستقلی دارید . نیازی همنیست که ایشون دنبال شما بگرده یا نگرده مهم زندگی شما هست که باید ثبات خود رو حفظ کنه
دوست خوب و گرامی اصلا به این موضوع فکر نکن و به نقاط خوب زندگیت و همسرت نگاه کن درسته سابقا هم ...
ممنونم ازراهنمایتون...توهرزندگی شرایط سخت وخوب هست..خودم به همه حرفایی که شما اشاره فرمودید فکرکردم...یه وقتای ازهمین شرایط سخت باعث میشه ادم به گذشته فکرکنه که اگه به فرض باX,زندگی میکردم این مشکلات نبود...مخصوصا الان که میگم خب چراالان؟؟؟؟میدونم حتی فکرکردنشم خیانته به همسرم...میخوام خودموجمع وجورکنم...خودمونبازم...به خودم بیام ..یه تلنگری به خودم بدم ولی نمیدونم چه جوری؟؟؟میخوام یه شخص شاد وپرانرژی واسه خودم وزندگیم باشم نمیدونم چه چوری.میخوام کلا فکرشم ازسرم بره بیرون...ولی میترسم نشه
ممنونم ازراهنمایتون...توهرزندگی شرایط سخت وخوب هست..خودم به همه حرفایی که شما اشاره فرمودید فکرکردم. ...
ممنون حق مطمعن باش که این دوران گذرا میگذره . هرچه بیشتر به نقاط مثبت همسرتون و زندگیتون فکر کنید . ممکن بود شما با اون ازدواج میکردید و حسرت زندگی الانتون رو میخوردید . چون ادمها تا نرفتن زیر یک سقف ایراداتشون و عدم هماهنگی افکارشون مشخص نمیشه . من لفظ خیانت رو بکار نمیبرم . چون شما و همه پاک هستند .ولی خب جلو افکار رو نمیشه گرفت اما موندن توی اون فکر ایراد پیدا میکنه . برای رفع ایراد باید بگذری زود همین