بعد از عقدمون رفتم خونه ی همسرم....خونه اش مستقل از خونواشه.... یدونه کاغذ رو دیوار چسبونده بود ک من یهویی شوخی شوخی کندمش ببینم چیه....دیدم زیرش اسم همسرم با یه دختری و قلب و این چیزا هست....معلوم هم بود دستخط دختری هست....
اون داشت نماز میخوند و فهمید کاغذارو کندم ولی من اصلا بروی خودم نیاوردم....فقط قلبم یخ کرد یهو.
همسرم خوبه دوستم داره الان ک چند ماهم میگذره زندگیمونم خوبه و موردی هم نداشتیم و ارومیم....اما هنوز اون تصویر و اون فکر بعضی وقتا دیوونم میکنه....راهنماییم کنید...به شوهرم بگم؟؟چیکار کنم؟؟یه کاری بگید بکنم اروم بشم؟؟گاهی میگم نکنه من واسه همسرم کم باشم و اون بهتر بوده؟؟وای ک دارم دیوونه میشم