2733
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی زود  دیر  می شود!!!!

واقعا⁦❤️⁩

به اینا نگاه کنید😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐اینام به شما نگاه میکنن جالبه نه منم خودم اول باورم نمیشد               یکی و دارم شب و روز به فکرمه😍😍.     طلبکاره پولشو میخواد😐
2731

بی خیال 

سلام  من تک فرزندم آذر ۸۹با شوهرم دوست شدم اردیبهشت ۹۲عقد کردیم و مهر ۹۴عروسی کردیم و ۱۲فروردین اقدام کردیم برای بارداری ولی ۱۸خرداد ۹۸بچم سقط شد به خاطر تصادف دعا کنید این روزا زود بگذره و بشه ۳ماه تا دوباره اقدام کنم لطفا یه صلوات بفرستید تا زندگیم همچیش رو روال بیوفته            اگه م مشکلات برداریم زندگی شیرین میشه

من هم افسرده شدم و هم پرخاسگر .حالم بهتره ولی هر وقت یادش میافتم اشکام سرازیر میشه منم قهر بودم‌وهیچ وقت دعوتم نکرد ...

خانومی که دنبال آتو گرفتن از دیگرانی قابل توجه شما منظورم از کرم،کرم صورته .اندکی تفکر .مثبت اندیش باشیم خخخ
2738

پنج ساله عروسشم یه بارم نگفته بیا خونمون یه بارم باهاش بحث نکردم بی احترامیش نکردم که بگی بخاطر این بوده حتی به تنها پسرش خونمونم تو این پنج سال سه بار اومده اونم تو عید پسرش تصادف کرد من باردار حاضر نشد بیاد بالا سر پسرش که نوه اش اذیت نشه اصلا محبت نداره شوهرم خودشم میگه بخاطر بارداریم چندبار دلمو شکسته که واگذارش کردم بخدا همشم گفته این بچه هم براش نمیمونه....خدارو هم شاهد میگیرم بدی جز محبت بهش نکردم منم دلم میخواست خانواده شوهرم مث خانواده خودم باشن ولی بختم نذاشت.....یه بارم تو بارداریم براش مث مادر درددل کردم رفت به دختراش گفت تو بارداری تن خودم و بچمو لرزوندن من ازشون نگذشتم خدا هم نگذره ازشون

عاشق گل و گیاهم❤🪴❤

سره خیانت شوهرم باشوهرم دعوام شدمادرشوهرم طرفه شوهرمو گرفت خودشم بامن قهر کرد یک ماه پیش تو عروسی بهش دست دادم با بی میلی دست داد خدارو شکر اگرم فوت کرد عذابه وجدان ندارم چون خودش نخواست هروقتم بخواد شوهرمو دعوت کنه زنگ میزنه بهش میگه برو بچتو بردار بیا ر

من به همه عروس ها يه پيشنهاد عالي دارم كه تا اخر عمرتون در كنار خانواده شوهر بدون جنگ زندگي مملو از ارامش داشته باشيد اينكه دوووووري و دوستي

مادر سوهر من از اون خانماي اهل برو بياي زياد و تلفني وهمش دعوت كنه و خودشم ميخواد بره همش مهموني ومن اينو همون روزاي اول فهميدم و جوري رفتار كردم كه بدونه من يه ادمي هستم كه دوست دارم تو خودم باشم اهل تلفن نيستم زندگي خودمو ميكنم و به همه هم احترام  ميذارم ديگه همش زنگ نميزد  پاشين بياين مهمون اومده يا هي پاشه بياد خونمون يا المي زنك بزنه هي بگه چه خبر

هيجوقت هم تو اين ١٤ سال باهاش قهر نكردم ماهي يه بار ميريم خونشون كلي هم عزت و احترام داريم شب هم محاله بخوابم خونشون ديگه فهميدن چهجوري بايد رفتار كنن هرچي معاشرت بيش حرف و حديث هم بيشتر

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730