سلام امروز مادر شوهرم نذری داره دیگه ۴تا جاری هستیم هر ۴تا نفری دو تا بچه کوچیک داریم یکی از جاری هام بچه ۲سالش ابله گرفته رفته خونه مادر شوهرم ما هم میخواستیم بریم یکی دیگه ار جاری هام رفته ونجا دیده اونجاس اومده بیرون و زنگ زد به ما هم که این طوری شده اگر دوست دارین برین منم پسرم دیروز واکسن زده دو روز بود که پا درد داشت دیگه من ترسیدم نرفتم دو تا بچه هام هم شیره به شیره ان زنگ زدم به مادر شوهرم معذرت خواهی کنم و بگم که نمیام مادر شوهرم هم گفت از اول نا اخر بچه باید بگیره منم گفتم خوب دیروز وسه کوچیکا واکسن زدم منم گفتم خوب اون نباید میومد وقتی میدونه همه بچه کوچیک دارن
خیلی این جاریم بی خیاله خودش رفت اونجا باعث شد ما سه تا نریم
حالا به نظرتون مهم نیست