امشب افطاری داشتم خیلی شلوغ بود اصلا اونجور که دلم میخواست و برنامه ریخته بودم پیش نرفت بچم تقریبا ده ماهست دستشو کرد تو شله زرد داغ تو سفره دستش سوخت تا ی ساعت ضجه میزد تو بغلم حال روحیم خیلی بده یاد گریه ها و ضجه هاش میفتم گریم میگیره الانم تاول زده😭😭😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
استارتر من خودم این استباهو کردم وقتی بچم۸ماهش بود افطاری دادم تعداد مهمونامم زیاد کلی هم تدارک دیدم بعد پسرم انقد اذیت شد الهی بمیرمیدونه محکم زدمش بس که فشار روم بود که همه چیز آماده بشه بعد ازاون به خودم گفتم دورازجون شما غلط بکنم تاوقتی بچم کوچیکه مهمون دعوت کنم بنظدم نگهداری ازبچه تو اولویته واسه یه مادر،شماهم ازسال بعد افطاری نده