منممممم😢
غم دارم شدید
هم اینکه امسال پریود بودم نشد برم بعد آهنگ داشتم گوش میدادم عارف بود گفت چرا هر جا که میرم در به روم وا نمیشه غمم گرفت
یهو یادم اومد پارسال شب قدر بیمارستان بودم بالا سر بچه م یاد غم اون موقع و نگرانیم بیش تر ناراحت شدم.بعد تاپیک دیدم راجب دوتا طفل معصوم که همش دور از مادر گریه میکنن باز غمم گرفت الانم که یاد دیشب افتادم شام درست کردم رفتم خونه پدر شوهرم براددشو هرم باهام دعوا گرد سر سفره توهین کرد یه لقمه هم نزاشتم رفتم اومدم بچم بیچاره گشنش بود چشمش دنبال غذا همینطور گریه میکرد منم پا به پاش برا مظلومیتش گریه میکردم تا برسیم خونه مامانم بهش غذا بدم