میخوام داستان زندگی خودم رو بنویسم، که هم خودمو ازین ناراحتیا خالی کنم و هم اینکه کمکی باشم به کسیکه تو موقعیت من هستش، اگه هستین لایک کنین، صبح تاپیک زدم کسی نبود منم ادامه ندادم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگه یکی بگه لیموناد آخرش چی،شد من دعاش میکنم دعای من گیراست :)
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
من تو خانواده سرشناس و پولدار بزرگ شدم و 2 تا برادر دارم با یه خواهر، از نظر تیپ و ظاهر هیچی کم ندارم، موقعیت ازدواج و دوستی زیادی داشتم دارم که بخشیش بخاطر خودمه و بخشیش واسه خاطر موقعیت خانواده م
از سن 15 سالگی دوست پسر داشتم، اما از همون اولی دنبال تیغیدنم بود،من خیلی شاد و شیطون و رک و اجتماعی هستم، از سن کم هم همینطور بودم، واسه همین کااانون توجهات بودم