شرایط پسره. دوسال از من بزرگتر بود.... هیچی نداشت.دانشجو دانشگاه آزاد بود.... نه خونه نه ماشین نه پس انداز هیچی هیچی نداشت......
ولی خانوادش گفتن تا وقتی ک سر کار نرفته حمایتش میکنیم...... آون شب بر خلاف میل خودم با پسره صحبت کردم خوب بود. چیز خاصی از حرفاش برداشت نکردم..... بهم گفت من با خدا عهد بستم ک خودمو پاک نگه دارم و ازخداخواستم ک زنم هم پاک باشه.... برام جالب بود چون این خواسته رو منم از خدا داشتم......