یک ماهه دخترشون عروس شده عموش کادوشو داد اما خودم تا حالا داماد و ندیده بودم؛؛ حالا امشب خونه مادرشوهرم بودم که اومدن اونجا واولین دیدارمون بود تاکید میکنم اوووولین دیدار😖؛:" هی جاریم به دامادش میگفت نگاه کن این تبلیغ فیلمه که میگم دومادش هم سرشو مینداخت پایین؛:" تا نگاه کردم دیدم من دقیقا جلوی تلویزیون نشستم و دید اقا داماد و گرفتم بلند شدم (تو پذیرایی پپپر ادم) که بشینم اونور بچه ی جاریم جلو پام بود ندیدمش و شترق پهن شدم جلو داماد😑😑بعدم اومدم تو اتاق مادرشوهرم نشستم جاریم با لبی پپپر از خنده اومد تو؛؛ گفتم عزیزم این شدت هیجان برا قلبت بده راحت با صدای رسا بخند اونم ترکید😐