بعد چند سال گربم دیروز مرد ،از دیروز ی حس غربت دارم ،همش بیادش میفتم و گریم میگیره ،ن ک همیشه تو خونع بود و غذا میدادم ،الان همش فک میکنم باید این کار رو براش انجام بدم بعد یهویی یادم میفته دیگه نیس
بعد من وقتی مرد دلم نیمومد نگاش کنم ولی الان میگم کاش ی بغلش میکردم و براش گریه میکردم ،میگم کاش خاکشو بر دارم و دوباره ب قیافه معصومش نگاه کنم ،دلم گرفته 😢