ارسام جون من امروز خيلي درهم شكستم يعني ديروز كه يك بعد ازظهر از خواب بيدار شدم تا خود نه صبح امروز من بيدار بود هرساعت سايت ازمايشگاهو چك ميكردم تا خوابم برد و بعدش سه و نيم بعد ازظهر ديدم گذاشته و منفيه من ديگه يه ديوانه تمام و كمال بودم بغضم ميگرفت كلافه بودم و...
ديگه رفتيم بيرون فكرامو كردم ديدم واقعا حق ندارم ناراحت باشم فقطم به يك دليل مهم اونم اينكه خدا نخواست!ماهم كه بزور نميخوايم!
بازم ازش ممنونم كه تكليفم معلوم شد....
و اصلا هم ديگه غصه دار نيستم من انقدر كار نكرده دارم كه...درباره خودم بايد برم دندونامو تو اين تايم درست كنم...واكسن هپاتيت بزنم
من دانشگاه ميرم خياطي ميكنم تو اين مدت من دست و دلم به هييييچ كاري نرفته!
پس الان فهميدم كه زندگي جريان داره!
ارسام جون شما هم من اندازه اي نيستم بخوام نصيحتت كنم چون كم كم شما يكسال بيشتر از من اين راهو رفتي...
ببين اگه راهي داره كلا بيخيالش باش و فكرشو نكن!
واقعا تا نتونيم روحيمونو قووي نگه داريم كارمون پيش نميره...
نميشه كه هرروز شمرد چند روز گذشته چند روز مونده كي بي بي بزنم كي آزمايش بدم
من كه ديگه نگم چه كاراي ديگه اي كه نميكردم...بسكه مطمئن بودم...