هوس کردم حلوا بپزم.از نت سرچ کردم.کلی آردو هم زدم رنگشم خوب تیره شد.ولی هرچی روغن زدم به حالت خمیری در نیومد.😕😞توش گردو هم ریخته بودم.هپبنجوری داریم با نون میخوریمش
به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 🌷 دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰