سلام .دوستان وقتتون بخیر . نماز و روزهاتون قبول در گاه حق باشه . ان شا ءالله خدا به برکت این شبهای ماه مبارک و شب قدر همه ارزوهاتون براورده بشه و تقدیر همه به خوبی و درستی و شادی و سلامتی برای هم رقم بخوره و خدا از سر گناهان همه بنده های درگاهش بگذره . امین .
روزهای خیلی بدی رو میگذرونم با همسرم ماها اختلاف دارم و بیشتر از ۶ ماهه که همش دعواو بحث و جدل داشتیم انقدر که بچه هامم خسته شدن . البته ناگفته نمونه بعد از خیانت شوهرمم دعواهامون شروع شد و کلا هیچ حرمتی بینمون باقی نمونده اخلاقش بد توهین و فحاشی و از دستش بر بیادم دست درازی میکنه روم دستم بلندمیکنه و اعتیادهم داره . تصمیم گرفتم ازش جدا بشم . واقعا ازش بیزار و متنفر شدم و از چشمم افتاده . با کلی التماس و خواهش و اظهار پشیمانی از طرفش نمیدونم میخام بهش فرصت بدم و اما انقدر خسته شدم و از طرفی ازش بیزارم که تحملش برام سخته . نمیدونم چکار کنم با این احساسم که بهش دارم چه جور کنار بیام . نه بهش اعتماد دارم نه علاقه ای نسبت بهش برام باقی مونده . نمیدونم با خودم میگم چند مدتی صبر کنم باهاش جرو بحث نکنم . تا هم شرایط خودم درست بشه هم اینکه شاید تو این مابین هم بخودش اومد . بره بخوابه ترک کنه و اخلاقش م درست کنه . اگه شد که چه بهتر نشدم ازش جدا بشم . اما نمیدونم منی که انقدر ازش بیزارم چه جور بهش محبت کنم باهاش ساز ش کنم . اصلا به هیچ عنوان قبول نمیکنه اعتیاد داره در صورتی که منکر متادون خوردنش نمیشه . اما میگه مواد مصرف نمیکنم در صورتی که میدونم دروغ میگه . برام سخته که خودم گول بزنم و اجبار کنم ادمی که اینقدر دروغگو هست رو به اجبار بپذیرم باهاش سازش کنم . . . . نمیدونم چه جور به راه بیارمش دست از این دروغا و اداهاش برداره و خودش اصلاح کنه . ازش نا امیدم و از خودمم نا امید م دیگه بتونم بپذیرمش وواقعا ازش دل کندم . خسته شدم . دو هفته ای میشد بخاطر کار جایی رفته بود اصلا ابدا حتی یه ذرهام دلتنگش نشدم دورز برگشته همش دعوادارم و اصلا حوصله دیدن شندارم چه برسه به اینکه بخام باهاش ادامه بدم . 😔😔😔کسی ندا م باهاش درد دل کنم ..
ببخشید که طولانی شد .
