2726

دلم گرفته😕

من تهرانم

خواهر شوهرم یه شهر دیگه و مادرشوهرم اینا هم یه شهر دیگه

خواهر شوهرم دو تا پسر داره یکی ۴ سال و نیم

و یکی یک سال و نیم

پسر کوچیکش یه مشکل مادرزادی داشت که هشت ناهگی باید عمل میشد

من خونم حدود ۷۰ متره

تصور کنید یکماه تمام خودش و بچه هاش و سوهرش و مادرشوهرم به هوای عمل بچه اینجا موندن

حالا بماند از پذیرایی و فلان و اینا چرت و پرتای مادرشوهرمم باید تحمل می کردم

حالا دو سه روز پیش دوباره خواهر شوهرمو بچه هاشو شوهرش اوندن واسه چکاپ بچه 

پسر بزرگش فوق العاده فضوله تمام کشو ها و کمدها رو باز می کنه وسیله ها رو برمیداره

اصلا یه وضعی

پسر کوچیکشم تازه راه افتاده من جیزایی که نی دونستم ممکنه بزنن داغون کنن رو برداشتم از دم دست

اما بازم همه جا سرک می کشیدن تو کشو و کمدها

پطر کوجیکش زد چند تو دکوری رو شکوند یعنی طبقات بالا بودن پا درازی کرد زد انداخت شکستن من هیچی نگفتم فقط گفتم دست و پاش رو زخم نکنه یه وقت

پسر بزرگش خودکار از کشو شوهرم برداشت کابینای ام دی اف های گلاس رو خط خطی کرد

جنس کابینتا رو گفتم تا عمق فاجعه رو درک کنید

باز چیزز نگفتم و گفتم پاکش می کنم 

دیروز رفتن 



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

وا چه بی ملاحظه ان،من اوایل عروسی حالی کردم به خانواده شوهرم که من از بچه ای بهم بریزه بدم میاد،اونام قشنگ بچه رو توجیح میکنن و میارو خونمون

❤❤اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد آمد❤❤تاریخ شروع:98/4/1......قد:176.....وزن اول:75.600..........وزن فعلی:70/850                 هدف اول:70🔒تاپیک لاغری خانومای 85کیلویی

أه أه انقدر بدم میاد از این مادرایی ک هیچی به بچه هاشون نمیگن.همینجوریه ک بچه لوس درمیاد ببخشیدااا گوه درمیاد

عجیب ترین چیزی که تو نی نی سایت دیدم:من حس شیشمی هستم بیاید تاپیکم هر سوالی دارید بپرسید😐

حالا انروز مادرشوهرم زنگ زده بدون اینکه من یا شوهرم حرفی زده باشیم یا اعتراضی کرده باشیم

به شوهرم گفت ادم وقتی بچه کوچیک میاد خونش باید همه وسیله هاشو جمع کنه

شوهرمم گقت من تو این خونه کوچیک پرینترمو مثلا کجا قایم کنم که دست نزنن اخه پرینتر شوهرمم خراب کردن

مادرشوهرمم گفت من چه می دونم

اینا حرفای خواهرشوهرمه هرچقدرم عزت و احترام بهش بذارین و پذیدایی اخرش میره یه جیزی میگه به مادرش نادرشم زنگ میزنه چرت و پرت تحویل ما میدده عوض تشکر

اخه بدبختی اینجاست بچه هاش سر کمد و کشو ها هم میرن دیگه ادم کجا می تونه وسایلشو قایم کنه

خواهرشورم یه بار گفت من دیگه اینجور خونه ها نمیرم میرم خونه ی دوستام خودشون بجه دارن همه وسایلشونو حمع می کنن😕

اخه ناراحتیم از اینه که منو شوهرن بهشوم اعتراضبگی نمی کنیم یا میگیم اشکال نداره یا سکوت می کنیم

حالا انروز مادرشوهرم زنگ زده بدون اینکه من یا شوهرم حرفی زده باشیم یا اعتراضی کرده باشیم به شوهرم گ ...

بهتر، نیان

آنچه دلم خواست نه آن ميشود ... هرچه خدا خواست همان ميشود...

وا من بودم دعواش میکردم‌بچه رو برامم مهم نیس مادرش ناراحت بشع....مادرش درک شعور داشت گوش بچه رو میپیچوند میکوبوند زمین....والا الان همه چی گرونه با هزار بد بختی ی چیز بخری بیان بزنن بشکن برن؟؟؟واقعا نفهم ب تمام معنا هستن

ما اگه زندگیمون جذاب بود که روزی سه بار گوشیمونو شارژ نمیکردیم👌
حالا انروز مادرشوهرم زنگ زده بدون اینکه من یا شوهرم حرفی زده باشیم یا اعتراضی کرده باشیم به شوهرم گ ...

اتفاقا باید التراض کنی همین ک چیزی نمیگی سوارت شدن....ببخشیدا

ما اگه زندگیمون جذاب بود که روزی سه بار گوشیمونو شارژ نمیکردیم👌
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز