منم که کسی دعوت نکرده چند شب پیش زنگ زد مادرشوهرم بهم گفت شام بیاید اینجا_خیلی منتظر موندم بگه افطار دیدم نگفت چیزی
منم همیشه ۵ دیقه مونده به افطار همه چیم آماده است سفره افطار و جانماممز پهن و چاییم ریختم ک خنک شه
اونوقت ۵ دقیقه مونده ب اذان مادرشوهرم زنگ زده میگه تو حالا بیا اینجا افطار یکم آش دوغ گذاشتم گفتم مرسی من همه چیم امادست خونه خودم میخورم همون شام میام