2726

منم🤕دیروز دعوت شدیم با شوهرم قهر بودیم کنسل کردم خاک تو سرم😐

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
خوش به حالت حداقل مادر داري دعوتت كنه خداروشكر كن

خدا رحمتش کنه


خدایا منو تو حسرت گرفتن این حاجت پیر نکن!!به کرمت به من ببخش(ای بازگرداننده هر آنچه از دست رفته)میشه برام یه صلوات بفرستی❤️❤️

بچه‌ها من امسال اصلا حوصله مهمونی دادن ندارم

چ کنم  

  عاااااااااااشقتم خدای خوشگلم                             بابت زندگی قشنگی ک بهم دادی                                             عااااااااااااااشقتم  

منم که کسی دعوت نکرده چند شب پیش زنگ زد مادرشوهرم بهم گفت شام بیاید اینجا_خیلی منتظر موندم بگه افطار دیدم نگفت چیزی

منم همیشه ۵ دیقه مونده به افطار همه چیم آماده است سفره افطار و جانماممز پهن و چاییم ریختم ک خنک شه

اونوقت ۵ دقیقه مونده ب اذان مادرشوهرم زنگ زده میگه تو حالا بیا اینجا افطار یکم آش دوغ گذاشتم گفتم مرسی من همه چیم امادست خونه خودم میخورم همون شام میام


تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40
💙
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز