سلام بچه ها من باردارم خیلی شرایط سختی رو دارم میگذرونم همش اعصابم خرده و تنهام...حساس شدم همش گریه ام میگیره... اطرافیانم مراعاتمو نمیکنن همش اشکمو درمیارن...من خیلی دختر قوی بودم اما الان داغونم چند روزه تکون های نینی رو حس میکنم تا گریه میکنم خیلی ناراحتم تکون نمیخوره...دیروزم آزمایش سلفری دادم هیچ کس جز شوهرم نمیکنه همش دخالت و زخم زبون میشنوم خیلی بهم ریخته ام خیلی😭😭😭
سعی میکنم اهمیت ندم ولی وقتی خامواده آدمم پشت آدم نباشن دیگه چطور میشه تحمل کرد...حالم خرابه دلم میخواد برم یه جای دور که هیچ کسی رو نشناسم با کل فامیل و خانواده ها قهر کنم راحت شم...😭😭
عزیزم منم ماه هشتم بارداریمم بارداری سختی داشتم از اولش که خونریزی و لوه بینی داشتم تا این اواخر که ...
درد من بیشتر از تو نیست کمتر از تو هم نیست من همه اطرافیانم هستند حای خانوادم ولی منم عین تو استراحت مطلقم دلم خونه با حرفاشون کمک نکردناشون زحگخم زبوناشون اهمیت ندادناشون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم منم دقیقا حس و حال شما رو دارم امروز صبح از بی کسی و تنهایی خودم کلی اشک ریختم مادرم اصلا زنگ ...
دقیقا منم عین تو میانم یه کاری واسه آدممیکنن همش زخم زبون همش ناراحتی ایجاد کردن همش منت منم دلم نمیخواد واسه زایمانم کسی بیاد...منم انقدر صبح گریه کردم چشمام باز نمیشه خیلی بده تازه من پدرو مادرم از هم جدا شدن دردم بیشتره بخدا حالتو کامل میفهمم منم بی محبتی زیاد دیدم از همشون سیرم
اگه میبینی ندیدنش بت ارامش میده و اعصابتو اروم میکنه قطع رابطه کن یا ام ی مدت نه برو خونش ن زنگ بزن ...
یه مدت اینکارو کردم ولی فایده نداره میدونم...الانم واسه زایمانمم تنهام خلی دلم گرفته اصلا درکم نمیکنه هیچی خاموادش مهم تر از منه واقعا خیلی دلم شکست خیلی کل عید یه خبر ازم نگرفت حیف تمام محبت هام دلم میگیره که باید جلو خانوادم بگم مامانم میاد کارامو میکنه تنها نیستم خوشحالم حالم خوبه...
وقتی اونا واس ت ارزش قائل نیستن ی زنگ نمیزنن ت چرا ارزش قائل باشه میدونم تمام نگرانیت زایمانته اما ...
امروز صبح اگه بدونی چیا شنیدم خودش گفت امروز میاد کمکم با کلی البته منت ولی گفتم باشه بیا...کلی حرف شنیدم حتی زنگ نزد منو آروم کنه منم دیگه زنگ نزدم...حتی تصمیم گرفتم اومد خونم درو روش باز نکنم انقدر دلگیرم ازش بقیه از دیگران میکشن من از خانوادم...😭