ار کارای شوهرم بگم شاخ درمیارین .ارشد داره همش میگ میخام زبان فول شم پایه باش ی مقدار بلده.باز میگ اگ ارشد بخای بخونی موافقم منم گفتم پولشو بده چشم.ساکت شد .میخاد از جیب خودم برم.درحالیک من دلم بچه میخاد .میگ من هنوز خوب نمیشناسمت.گفتم شناخت مال قبل عقده ن بعد عقد.دوبار تو این یکسال زندگیمون رفته دادخواست طلاق داده یبار شش ماه پیش یبار قبل عید.باردومی دلم خ شکست .دعوای بدی داشتیم گفتم طلاقم بده اخه ذله ام کرد.سریع گفت باشه.شب رفت سرکار صبح اومد ی کاغذ پرت کرد سمتم گفت امضا کن عجله دارم برم ـگفتم ن اول باید بخونمش.تقاضای طلاق درقبال بخشش کل مهریه و دادن خسارت بود.گفتم چ خسارتی گفت از دست تو اواره شهر خودم تو شدم سه ماه بیکار بودم باید خسارتشو بدی.عین حرفاشو نوشتم .دیگ بی عرضگی اون بمن چه.من حتی بهش پیشنهاد دادم ک اگ موقعیت کاری تهران یا هرشهری واست پیش اومد برو منو بذار خونه مادرم بچه دارم کن .مامانم هوامو داره تو برو دنبال موقعیات ک نگه تو منو از پیشرفت انداختی اخه الان همش میگ تقصیر توعه پول ندارم.قبلانم میگفت تقصیر زن قبلیشه ک بی پوله.بلند پرواز بوده.گفت ن من هرجا برم تو هم باید باهام بیای حتی تهران کردستان هرجا.گفتم تو برو بذار ی بچه داشته باشیم میام باهات.با بارداری ک نمیشه.میگ تو بدرد من نمیخوری.نرفت.میگ تو مانع پیشرفت منی😒یبار هفته پیش گفت بیا بریم ازمایش بدم شاید اصلا عقیم باشم تو هم ک بچه دوستی زودتر جداشیم کمتر خرجت کنم.ینی حرف اخرش منو سوزونده حتی اجاره خونمو مامانم میده بعد کمک خرجی از پول خودم خرج خودم میکنم-شاغل نیستم-حرفش خ زوره.نمیتونم ب مامانم بگم .ازدواج دوممه.هرروز گریه میکنم از دستش.با کسی ام نمیتونم دردل کنم میگن لابد تو بدی با دومی هم نساختی.😭