2726
عنوان

سریال برادر جانو کیا میبینن؟؟

118 بازدید | 11 پست

خواهرااا،کی میدونه حنیف و لیلا بچه ی کی هستن؟ من چرا سر در نمیارم که مامان بابای واقعی این دوتا کیه؟؟

زن بودن بسیار زیباست.چیزی که یک شجاعت تمام نشدنی میخـــواهــد.یک جنگ که پایان نــــدارد...!بسیار باید بجنگی تا بتوانی بگویی:وقتی حوا سیب ممنوعه را چید گناه بوجود نیامد آن روز یک قدرت با شکوه متولد شـد که بــه آن "نافرمانی" می گوینــد...!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

چون سعید نعمت ا..نوشته سردر نمیاری.من. نمیبینم فیلماشو.همش موضوع رو میپیچونه و دنبال دیالوگهای عجیب غریبه.تو روزمره هیچکی اینجوری حرف نمیزنه با هم.

پایانی برای قصه ها نیست.....چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند و نه گرگها سیر  

نفهمیدم منم

ولی چه قدددددددر مسخرست فیلمش وای چرا اینقدر دیالوگاشون تابلواِ 

اول فکر کردم فیلم قشنگیه ولی الان نگاه میکنم جدا خندم میگیره

نگاه و صداو وجود نازنینتو دیگه واسه همیشه کم دارم مامان بزرگ عزیزم.
والاازقسمت چهارم پنجم دیدم،الانم ازروی بیکاری هرازگاهی میبینم ولی متوجه نمیشم چی به چیه🤔

وای دقیقا مثل منی خخخخخخحح

هرچی سعی میکنم نمیتونم بفهمم چی به چیه

یکی تعریف کنه موضوع چیه،ثواب داره

دوستان عزیز لطفا لایک‌نفرمایید ای به فدای انگشتانتان😶
وای دقیقا مثل منی خخخخخخحح هرچی سعی میکنم نمیتونم بفهمم چی به چیه یکی تعریف کنه موضوع چیه،ثواب دار ...

هی زورمومیزنم بفهمم ایناچی میگن🤔بازم نمیفهمم،گاهاهم دیالوگاشون انقدتندتندمیشه دیگه اونجاشوهنگ میکنم واقعا

اینا سه تا دوست بودن تو قدیم..کریم بوستان بابای چاووش و آراز و بابای حنیف و لیلا..بعد که بابای حنیف اینا میمیره کریم لیلارو میاره پیش خودش بزرگ میکنه حنیفم میره پیش چاوش اینا..مشخصه که..ولی با دیالوگاشون موافقم خیلی عامیانه نیس

برای عاشقانه هایم با تو،چهار شاعر نیاز دارم❤

خب اون نفر سوم ...داییشونه...اصن تو فیلملی قدیم که نشون میده بابای اونا نیستن‌..شک کردم...لیلام که عقد کرد فامیلیش تو شناسنامه بوستان بود ...فک کردم اشتباه گرفتم داستانو

زن بودن بسیار زیباست.چیزی که یک شجاعت تمام نشدنی میخـــواهــد.یک جنگ که پایان نــــدارد...!بسیار باید بجنگی تا بتوانی بگویی:وقتی حوا سیب ممنوعه را چید گناه بوجود نیامد آن روز یک قدرت با شکوه متولد شـد که بــه آن "نافرمانی" می گوینــد...!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز