2726

باهات تعریفی نمیکنن😐😐

یعنی چی

پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد.                                 پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙   پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

من از اولم باهاشون گرم رفتار کردم بخاطر همین باهاشون راحتم و منو از داداششون بیشتر دوست دارن😎


درحالت شما خانواده شوهر آدمای خوبین و قدر خوبی شما رو دونستن بیشتر مواقع اونجور نیست مثل خود من که خیلی از اول صمیمی شدم باهاشون بعدش انقدر بهم ضربه ضدن خدا ازشون نگذره مخصوصا مادرشوهرم که یه مار هفت سره 

منم  همینجوری بودم میرفتم خونه مادرشوهرم همشون جمع میشدن تو اشپزخونه جلسه میگرفتن  تنهامی موندم خیلی ناراحت میشدم تا خودمو با گوشی سرگرم کردم جوری که الان صدا مادر شوهرم در اومد چرا من همش سرم تو گوشیه با اونا حرف نمیزنم .

عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد  ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.
2728
اره والا دیگه جرات نداریم حرفی بزنیم

من جرأت نداشتم وسايل خونه عوض كنم يا حتي مسافرت برم🤕

مامانم بازنشست شد ميخواست با پول سنواتش يه سرويس طلا برا خودش بخره خون راه انداخت كه هرچي خريدي بايد برا منم عينشو بخري😐ديگه مامانمم نخريد 

نميشه خيلي ضايس ميكن ببين محلش نميزاريم مياد خودش

چرا فکر میکنی محل نمیذارن خب شما گرم نمیگیری اونا هم گرم نمیگیرن دیگه من خودم آدمی گرمی نیستم کلا بقیه هم با من اینجوری صحبت نمیکنن ولی ناراحت نمیشم چون میدونم خودم اینجوریم، به نظرم شوهرت راست میگه

منو اولا خودشون صدا ميزدن الان خيلط وقتا من جمع را خودم تشكيل ميدم نوبتي صدا ميكنمشو من يه خواهر شوهرم مجرد دارم فقط  تو مهموني ها خاله و زندايي هاي شوهرمو صدا ميكنيم اونم دوتاشون بيشتر كه جوونن اون دوتاي ديگه همسن مامانم و بزرگترن و چهل سه چهار سال اند

من جرأت نداشتم وسايل خونه عوض كنم يا حتي مسافرت برم🤕 مامانم بازنشست شد ميخواست با پول سنواتش يه سر ...

وای انگار عروس مارومیگی حتما داداشت تک پسره

منم میرم مسافرت اصن بهش نمیگم

باهات تعریفی نمیکنن😐😐 یعنی چی

خب يعني اول تا اخر بايد زُل بزنم به روبرو يا به سقف يا گوشي يا زمين😁

یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم کهاين نیز بگذرد مثل همیشه که همه چیز گذشته است
وای انگار عروس مارومیگی حتما داداشت تک پسره منم میرم مسافرت اصن بهش نمیگم

نه والا تك پسر هم نيست اما مامانم زيادي حمايت ماليش ميكنه ، خيلي رفتارشون زننده است يكم شخصيت نميدن به خودشون فكر ميكنن خيلي شاخن

چرا فکر میکنی محل نمیذارن خب شما گرم نمیگیری اونا هم گرم نمیگیرن دیگه من خودم آدمی گرمی نیستم کلا بق ...

منم ادم گرمي نيستم ولي خب من تازه واردم تو جمعشون بنظرت بهتر نيست اونا بيان سمتم

یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم کهاين نیز بگذرد مثل همیشه که همه چیز گذشته است
اره والا دیگه جرات نداریم حرفی بزنیم

خب حرفهای مادر دختری و خصوصی رو بزارید برا بعد.وقتی تو جمع هستید حرفهایی که جرات دارید بزنید.زشته خب.

میبینما مادرشوهرم اینا حرف خودشونو میزنن درد و دل خودشون.ولی با خودم میگم من یه ساعت کلا میمونم با هم باشیم .من رفتم حرف خصوصی بزنید خو

پایانی برای قصه ها نیست.....چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند و نه گرگها سیر  

منم قبلا خیلی راحت بودم باهاشون.ولی الان دیگه مهمون اینا دعوت میکنن یا منو شوهرمو دعوت نمیکنن یا اخر سر بهمون میگن که ماهم میریم.

از وقتی خواهرشوهرم دخترش رو شوهر داده دیگه خیلی بی محلی میکنه.دامادش هم غريبه نیستا فامیله نزدیکه.بی سروصدا میان و میرن بعد ی مدت از دهنشون در میره میگن.

ولی پول نداشته باشن مشکل داشته باشن شوهرم رو میکنن همه کاره

جنسیت کنجدم مشخص شد  ابوالفضلم سالم بیا بغلم     خدایا سالم بیاد بغلم برای سالم بودنش اگه دلتون میخواد صلوات بفرستین
خب حرفهای مادر دختری و خصوصی رو بزارید برا بعد.وقتی تو جمع هستید حرفهایی که جرات دارید بزنید.زشته خب ...

 دقيقا موافقم

بياين يه حال و احوالي كنن 

مثل همه ادماي متمدن كه ميرسن بهم از همه چي تعريف ميكنن

بكن خب چ خبر خوبي سلامتي 

اصلا ولش كن يهتر

یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم کهاين نیز بگذرد مثل همیشه که همه چیز گذشته است
2706
ارسال نظر شما
2687