2737
2734

بفرما😍

  مهم نیس فقیری یا پولدار "انسان" که باشی سرت پیش   خدات و خودت همیشه بلنده 💓هیچی مثل ی وجدان اروم نیست😌خدایا خودت مراقب خانوادم باش عشق هام همسرم ❤🧑....دختره عزیزم💜 👧و پسرکوچولوی نازم 💙👦

Iike me

Say

سربازی هستم/که به کشتن وقت میروم/تا دوردستها/پرچم دشمن خانگی.....من مومن یامذهبی به معنای کاملش نیستم، فقط دوست دارم که باشم_مشغول فراگیری چهارمین رشته تحصیلیم هستم.من عاشق  کمک کردنم : از طب سنتی واسلامی،سلامت،روانشناسی،مسایل مذهبی،ادبیات و فرهنگ و برخی موضوعات اطلاعات نسبی دارم : اگر ضرورتی بود بپرسید،شاید کمکی ازم براومد _از همه مهمتر:من محتاج دعای همه عزیزان هستم،باسپاس    


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

۹ سال پیش بود فروردین ماه قرار شد برای سیزده بدر با خانواده مادریم بریم بیرون. من اونموقع سن زیادی نداشتم؛صبح با کلی ذوق و علاقه رفتم تو ماشین نشستم و راهی شدیم‌..اونجایی ک رفتیم کل فامیلا هم بودن عموهای مامانم با همه ی بچه هاش و نوه هاش 

خیلی خوش گذشت داشتیم بازی میکردیم ک موقع یار کشی و یکی از پسرای فامیل منو تو بازی خودشون گرفت و کلی بازی کردیم وسط بازی همش نگاش ب من بود مراقبم بود در کل حوااسش ب  من بود

2738

منم یجورایی حس کردم زیادی داره بهم توجه میکنه و از اونجا ک پسر خوشگل فامیل بود تو دلم کلی ذوق مرررررگ شدم.‌‌‌.‌غروبش برگشتیم خونه و من همچنان ب فکرش بودم خیلی شب و روز بهش فکر میکردم انگار شده بود ذره ایی از وجودم دلم همش براش تنگ میشد .همه ی دخترای فامیل ارزوشون بود اون حتی بهشون نگاه بندازه و من وقتی اینو میدیدم  بیشتر کیف میکردم .یبار تو ی عروسی از بس نگام کرد ک حتی خالم بهم گفت حواست هست فلانی چجوری زل زده بهت

خلاصه روزها میگذشت و هر روز بیشتر عاشق این اقای مغرور جذای میشدم...انگار فقط واسه من مغرور نبود خیلی بهم توجه میکرد ولی همش دورادور.من از حسم ب هیچکی هیچی نگفتم خیلی دختر درونگرا و توی دوره خودم سر ب زیر بودم ولی داشتم از عشقش میمردم توی دلم خیاااالم رااااحت بود اونم منو میخاد و مطمعن بودم بالاخره پا پیش میذاره و بهم میگه

کلی روزا گدشت و هنوز خبری ازش نشد همیشه گوشیم زنگ میخورد قلبم تاپ تاپ میزدددد‌..واااااای چقد از عشقش لبریز بودم خیلی بهش مطمعن بودم...تا یه شب دختر خالم که مثل خلهرم بود یعنی شبو روز با هم بودیم ولی من بهش نگفته بودم ک کیو دوس دارم چون خجالت میکشیدم خلاصه یه شب اومد بهم گفت میدونی چی شده؟؟؟؟دیشب فلانی (همون اقای مغرور خودم)منظورش بود اره اون بهم زنگ زد و بهم گفت من عاشقت شدم و میخام بیام خاستگاریت

کلی روزا گدشت و هنوز خبری ازش نشد همیشه گوشیم زنگ میخورد قلبم تاپ تاپ میزدددد‌..واااااای چقد از عشقش ...

وای چه بدددد 

خب 

خواهرم دنیا بی تو چقدر خالیست 🖤 #یه_نصیحت‌_دوستانه‌🤔 می‌دونی رفیق؛حقیقتش‌ اینه که هممون‌ یه روزی پیر میشیم‌...نه چهره‌ای که الان داریم برامون می‌مونه نه این بر و بازو‌ و هیکلی‌ که احیاناً به هم زدیم!☝️اون روزی که این سرمایه‌ها از دست بره، دیگه فقط خاطره‌هایی که باهاشون‌ ساختیم مهمه‌...👈 اینکه‌ هیکل و قیافه و از همه مهم‌تر دلمون رو برای چی گذاشتیم وسط ؟؟❌برای رابطه‌های نادرست؟❌برای آدمای نادرست؟❌برای کارای‌ نادرست؟چند ثانیه خودِ پیر‌ و از رنگ و رو افتاده‌‌مون رو تصور‌ کنیم؛ چی از دست دادیم تو این‌ سال‌ها...؟؟ درست زندگی کنیم،همونطور که خدا ازمون خواسته...

انگار سطل پرررر یخ رو ریختن روی سرم داشتم میمردم تنم میلرزید.رفتم توی دستشویی داشتم خفه میشدم گریه کردم داشتم میمردممممم داشتم سکته میکردم اخه چرا اون ک همه حواسش به من بودچراااا.خدایا داشتم میمردم....بدتر از اون ک میخاد از دختر خالم خاستگاری کنه از کسی که مسه خاهرمه....وای چ شب بدی بود.حالا من اومدم تو اتاق پیش دختر خالم روبروش نشستم زل زدم بهش دیدم میگه اره داریمم اس ام اس بازی میکنیم با هم داره ب زور منو راضی میکنه ولی من راضی نمیشم ازش خوشم نمیاد دوسش ندارم.وای وقتی میدیدم داره اس ام اس میده به عشق من داشتم سکته میکردم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730