من اگه پسر ميداشتم طوري بزرگش ميكردم كه يه دختر بتونه بهش تكيه كنه،و همه كمبودايي كه خودم داشتم نميخوام عروسم داشته باشه
الان رفتارم با برادرمم همينه به ولله نميذارم كمتر از گل به خانومش بگه ولي متاسفانه خودم...
خلاصه که خواستم احساسمو باهاتون در میون بزارم،،،
غذا درست کردن،تمیز کردن،رختخواب داشتن شده وظیفه،،،،
اولین بارمو یادم نمیاد ولی میفهممت
وقتی تایم کار اقا تموم میشه میاد خونه و ریلکس میکنه باقیه ساعاتو تا شب و من هنوز دارم اضافه های ظرف و اسباب بازیو هزارتا چیزه دیگرو میشورم و جمع میکنم و غیره همیشه فکر میکنم پس ما کی میریم خونه و تایم کار ما چرا تمومی نداره معتدلم نمیشه
مشکل اکثر خانمای ایرونی اینه شوهراشون کلفت و برده ی جنسی میخوان
وتا زمانیکه کلفت خوبی ان و خدمات جنسی به موقع انجام میشه مشکلی ندارن خوبو مهربونن
ولی برای وجود خود زن هیچ ارزشی قائل نیستن ....
من ٢ساله كه ازدواج كردم به صورت سنتي و خانواده ام سطح نسبتا بالايي دارن از هر لحاظ نسبت به همسرم
ولي توي اين ٢سال ما ٩روز زندگي مشترك به لطف خانواده اش داشتيم
گناه من توي اين زندگي اين بود كه فقط دروغهاي همسرمو باور كردم
و حالا بعد از ٢سال...،كلي حرف و مطلقه و خيانت و ...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
