بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یکی از دوستام میگفت همسایه هاشون یا اقوامشون که باردار نمیشدن مادر بزرگش کمرشونو میمالیده یهو مثل قلنج شکوندن تو حالت نشسته فشار میداده یه صدایه جا انداختن میومده بعد از یه مدت بچه دار میشدم یعنی چیشون آخه جا میافتاده؟؟؟؟؟البته مادر بزرگش سه سال پیش فوت کرده
من نمیدونستم که بچه دارمیشم یا نه.اولین سالگرد ازدواجمون رفتم مشهد تو حرم نشستم گفتم بهم یه پسر بده یه دختر.اسم جدمون امام حسینو بذارم رو پسرم و یکی از القاب مادرمون حضرت فاطمه هم میذارم رو دخترم.هر وقت خودت صلاح دونستی بده من عجله ندارم.ولی اول پسر بده چون خانواده شوهرمو خودت میشناسی.دفعه بعد که اومدم باپسرم میام.گذشت و اون قضیه یادم رفت.زندگیم هم جوری بهم ریخت که دیگه بچه نمیخواستم.میخواستم جداشم.یهو فهمیدم باردارم.رفتم سونو مطمئن بشم و سقط کنم.رفتم گفت ۶ هفتس بیا اینم صدای قلبش!!!!صدای قلبشو که شنیدم دلم لرزید.اسمشو طبق قرارم با امام رضا محمدحسین گذاشتم اومدو زندگیم گلستان شد.دفعه بعدش با پسرم رفتم مشهد پابوسش.😍