بعد بچه دار شدنتون ،مادرشوهرتون بیشتر اذیت و دخالت کرد؟

نگوووووو این چ مادرشوهریه،من مادرشوهرم زورش میاد شوهرم بهم احترام بذاره مثلا یبار گف والا تو شانس داری شوهرت میاد خونه سریع میاد دست میده بت سلام میکنه،گفتم چش دیدن همینم نداری؟عزیزم رو دادی رووووو

کلا کارشه ولی کو گوش شنوا  

دقیقا.به نظر من مهم حیا هست که آدم داشته باشه

مادرشوهر من شوهر خودش تو خونه براش همه کار میکنه. اما چشم نداره ببینه شوهرم حتی تو خونه کارای مردونه رو انجام بده. شوهرم راضی شده کارگر بگیریم. بعدم از ماهی یه بار تقریبا کردمش دو هفته یه بار بیست روز یه بار. چون ماهی یه بار برای خونه تمیز کردن خیلی کمه. امشب میخوان بیان خونمون. به نظرت جلوش بگم برام کارگر گرفته؟ آتیش می گیره. از طرفی میترسم یادش بده دیگه کارگر نگيره.میگم بذار بعد زاییدن بگم. 

پسر خاله ی من به من می‌گفت خوبی شوهرم دعوام میکرد ولی خودش راحت بود جالبه مادرش در قبال شوهرش اینجوری نیست. 

حيا کجا بود بابا. من جلو داداشام و بابام هر لباسی رو نمی پوشم فقط استین دار. مادر شوهرم بندی می پوشه جلو داداشاش. بله خب گناه نیست. اما همه چی رو هم آدم قرار نیست نمایش بده. 

اصلا چرا باید بگی؟من الان بارداریمو نگفتم،شک دارن،مث اسپند رو اتیش جیلیز ویلیز میکنه،انقد مسایلمو ازش قایم میکنم همه جا دنبال اینه امارمو بگیره،ای کیف میکنم زنیکه خبرچین دهن لق،مطمئن باش بگی شوهرتو تحریک میکنه کارگر نگیره دیگه

منم طبقه بالا خونه مادر شوهرم زندگی میکنم و میترسم بچه بیارم .. میترسم تو زندگیم دخالت کنن .. بهدشوهرمم گفتم تا از اینجا نریم بچه نمیارم... فک کن بچه بیارم دیگه  اینا هر روز و شب میان نظر میدن مخصوصا خواهر شوهرم فک میکنه خیلی حالی شه..

مخصوصا شوهر من که مامانیه... 

اخه وقتی فکر میکنم با اومدن بچه قراره چه ها به سر خودمو زندگیم بیارن چهار ستون بدنم میلرزه 

نترس هیچ بلایی سرت نمیاد. خانواده ای که بخواد تو از مادر شدن بترسونه باید از خدا بترسه. بی استرس باش. هیچ کاری نمی تونن بکنن. باردار شدی مدام قرآن بخون.