قدر کسایی که دوستون دارنو بدونین
چندین روزه بزرگ شدم از یه دختربچه بیست ساله که فکر میکرد شوهر کردن با ادمی که 16سال بزرگ تره قدش کوتاه تره یعنی یه عمر بدبختی و فلاکت
به زور صیغه اش شدم ولی الان خدارو شکر میکنم
با کسی بزور ازدواج کردم که پام وایساده چیزایی از زندگیم دیده که میتونه هر لحظه سرکوفتشو بهم بزنه
اونقدر توی این چندین روز باهاش بد حرف میزدم که نگو ولی باز صبوری میکرد گاهی هم از کوره در میرفت ولی خودش میومد معذرت خواهی با اینکه تقصیر من بود
هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر تکیه گاه خوبی باشه هیچ وقت حتی فکرشم نمیکردم کسی که دلم میخواست زود تر از شرش خلاص شم میتونه بزرگ ترین هدیه حدا باشه
خدایا شکرت