دوتا بستنی بیسکوییتی تویخچال بود گفت بیاربرام اوردم براش یکی برای خودش فقط بعدنشست بغلم قشنننگ خورد بدون هیچ تعارفی!!دقیقابغل من بود منم نمیتونستم یه بستنیوکامل بخورم امادوستداشتم یه گازبهم بده!بعدمنم چنددقیقه بعد یه بشقاب شیرینی لطیفه که عاشقشه اوردم قشششنگ ریلکس خوردم بعدشم گفتم چه شیرینی های خوشمزه ای بود گفت یکم برای من میاوردی گفتم مگه توبه من بستنی دادی که من به توشیرینی بدم ..گفت اخه یکی تویخچال هست منم گفتم اخه یکی تویخچال هست شیرینی ..!ویه چشمکم زدم بهش