من هیچوقت نمیترسیدم و همیشه دوس داشتم زود بمیرم ولی بعد اینکه با همسرم اشنا شدم از ممرگ خیلی میترسم از اینکه زود بمیرم خیللی میترسم هزار سالم واسه بودنه کنارش کمع
من اصلا نمیترسم.اتفاقا از خدا میخوام هر چه زودتر منو ببره پیش خودش.شاید چون میدونم کسی واسم گریه نمیکنه و وابستگی ندارم به این دنیا و همیشه تنها بودم ،مرگم واسم راحت تره.
چرا یه بدبخت؟نمیدونم همین به ذهنم اومد. خوشبخت ک شدم عوض میکنم