اینکه بهت میگم تجربه گرانبهاییه سر سری نگیر
عزیزم من دو تا بچه بزرگ کردم هر دوتاشونم فوق العاده بد غذا بودن
فقط شیر مادر می خوردن
از شب تا صب ، صب تا شب از گشنگی نق میزدن حتی خوابشون هم خواب نبود همش تو خواب گریه می کردن روزی سه چهار مدل غذا درست می کردم لب نمی زدن
تا اینکه یه خانمی که خدا خیرش بده به من گفت سیب زمینی سرخ کن بهش بده
گفتم آخه خاصیت نداره
گفت خاصیتو ولش کن از هیچی که بهتره
خااصه کم کم اول شبا بهش می دادم خیلی هم خوب می خورد سیر میشد تا صبح می خوابید هی کم کم کردمش آب پز با کره و چند مدت بهد بعد کم کم افتاد به غذا
بچه باید زنده بمونه تا بدغذایی رو رد کنه
بچه های من از گرسنگی داشتن می مردن