خانما میشه بیاین!؟سقط مکرر+جراحی رحم+عکس

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/30

تعداد پست: 6455

منم سقط مکرر داشتم اما مشکلم این نبود از این بزرگتر بود . تجربه ای ندارم در اختیارت بزارم برات دعا ...

مشکلت چیه بود عزیزم؟؟؟

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

1398/02/31

|

22:32

reyhan3

عضویت: 1397/05/11

تعداد پست: 13778

واقعا باعث تاسف . اگه تاپیک خیانت میزدی الان صفحه ۵ بودیم.

منم ظهر تاپیک زدم یک نفر ج داد😐

خداروشکر

1398/02/31

|

22:32

reyhan3

عضویت: 1397/05/11

تعداد پست: 13778

مشکلت چیه بود عزیزم؟؟؟

من مشکل ژنتیکی با شوهرم داشتیم. یعنی هر دو سالم بودیم با هم بچه دار نمیشدیم

خداروشکر

1398/02/31

|

22:33

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/30

تعداد پست: 6455

واقعا باعث تاسف . اگه تاپیک خیانت میزدی الان صفحه ۵ بودیم. منم ظهر تاپیک زدم یک نفر ج داد😐

بله عزیزم واقعا جای تاسف داره😢😢اینجا شده محل حرفایه چرت و پرت!!و خاله زنک بازی

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

1398/02/31

|

22:36

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/30

تعداد پست: 6455

من مشکل ژنتیکی با شوهرم داشتیم. یعنی هر دو سالم بودیم با هم بچه دار نمیشدیم

پس چه جوری باردارشدی؟

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

1398/02/31

|

22:37

reyhan3

عضویت: 1397/05/11

تعداد پست: 13778

بله عزیزم واقعا جای تاسف داره😢😢اینجا شده محل حرفایه چرت و پرت!!و خاله زنک بازی

من که حتما تاپیکای بارداری و.... میرم اگه بدونم ج میدم اکه نه دعا میکنم

خداروشکر

1398/02/31

|

22:37

zahra_banoo72

عضویت: 1396/07/29

تعداد پست: 4321

عزیزم رحمت دو شاخه ان شاءالله عمل میکنی بعد از عمل باردار میشی و به سلامت بچه اتو به دنیا میاری

من تو تاپیکای خیلی قدیمی دیدم یه کاربر بود با مشکل شما عمل کرده بود و خوب شده بودن

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

1398/02/31

|

22:39

zahra_banoo72

عضویت: 1396/07/29

تعداد پست: 4321

فقط حتما توصیه میکنم برین پیش یه متخصص خیلی خوب حتی اگر تو شهرتون متخصص خوب ندارین براش سفر کنین که نیاز نباشه دوباره بخواین عمل کنین

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

1398/02/31

|

22:41

reyhan3

عضویت: 1397/05/11

تعداد پست: 13778

پس چه جوری باردارشدی؟

من تو عقد حامله شدم سقط شد دکتر ازمایش نوشت گفت شما بچتون نمیشه باید بیای ازمایشگاهی اسپرم و تخمکی که به هم بخوره لقاح بدیم شایدبشه خلاصه گفت یک دو سالی باید بدویی

منم که عقد بودم گفتم باشه بعد عروسی .

دیگه جلوگیری ام نکردم ۲ بار دیم حامله شدم سقط شد تا این که دو ماه قبل عروسیمون رفتم مولودی امام رضا .

یک پرچم تبرک حرم حضرت عباس اوردم . منم از زیر پرچم رد شدم گفتم اقا بهم یک پسر بده خیلی نا خوداگاه از دلم گذشت .

۲۰روز بعد فهمیدم ۵۰ روزه که حامله ام ‌. منتظر بودم اینم سقط بشه اما به لطف خدا الان رو پام خوابِ دکتر وقتی دید پسرم مونده برام گفت فقط معجزه است یک در ۱۰۰ میلیون احتمال داره

خداروشکر

1398/02/31

|

22:42

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/30

تعداد پست: 6455

من تو عقد حامله شدم سقط شد دکتر ازمایش نوشت گفت شما بچتون نمیشه باید بیای ازمایشگاهی اسپرم و تخمکی ک ...

عزیزم😄😄مبارکت باشه.ن

خوندم داستان باردایت رو عالی بود

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

1398/02/31

|

22:45

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/30

تعداد پست: 6455

عزیزم رحمت دو شاخه ان شاءالله عمل میکنی بعد از عمل باردار میشی و به سلامت بچه اتو به دنیا میاری من ...

نه ۲شاخه نیست...خوندم تاپیک هایه قدیمی رو ..امیدوارشدم

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

1398/02/31

|

22:47

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/30

تعداد پست: 6455

فقط حتما توصیه میکنم برین پیش یه متخصص خیلی خوب حتی اگر تو شهرتون متخصص خوب ندارین براش سفر کنین که ...

من تهرانم عزیزم...دکتر خوب میرم

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

1398/02/31

|

22:48

reyhan3

عضویت: 1397/05/11

تعداد پست: 13778

عزیزم😄😄مبارکت باشه.ن خوندم داستان باردایت رو عالی بود

قربونت خلاصه که تند تند تو بی پولی عروسی گرفتیم😁

خداروشکر

1398/02/31

|

23:57