بعد بخدا قسم ب خدا قسم لرز تموم بدنمو گرفت.میلرزیدم وحشتناک
از دسشویی اومو بیرون گفتم بذار من برم
رفتم اونجا میلرزیدم فقط و اشک سرازیر شد
اومدم بیرون دوییدم زیر پتو دندونام بهم میخورد
ب ولای علی اینجاهاش نقش نبود
بعد گفتم بیا تروخدت بیا مندادم میلرزم
اومد بغلم کرد یهو زدم زیر گریع
از اینجاش نقش
گفتم دارن اذیتم میکنن همش بهم میگن شوهرت داره خیانت میکنه بهت برو برو سر گوشیش.یکی میاد اینارو بممیگه من میترسم تروخدا کمکم کن