2726
عنوان

داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 1484 بازدید | 129 پست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

من تجربه یه عشق این مدلی داشتم که البته خیلی زود تموم شد...من تو ذهنم پسر همسایمونو دوس داشتم،،،میدیدمش یه حالی میشدم.عاشق چشماش شده بودم و خلاصه بعد چند سال یه روز نامه عاشقانه نوشتم دادم برادرکوچولوش بهش بده

وای چه غم انگیز الان چطوره زندگیت حامد چیکار کرو بعد اون ماجراها

حامد رو دو سه بار دیدم بعد عروسی

بار اول خیلی غیرعادی رفتار میکردم اولش و شانس آوردم اون بار شوهرم نیومده بود بام

من به یه دلیلی برا جشن نامزدی داییم‌که خواهر حامد رو گرفته بود ( دختردایی پسر عمه میشدن)دیدمش

ولی اون خیلی راحت رفتار کرد

ولی بعد که برا عروسی با عروس اومدن اینجا چتدبار تنها که بودم یه تیکه هایی پروند ولی من دیگه اون آدم سابق نبودم و سکوت کردم

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
2728
مطمئن باش اگه باهاش ازدواج میکردی هم غرورت له میشد،یه مدل دیگه عذاب میکشیدی

نمیدونم 

ولی خیلی دوس دارم بدونم واقعا دوستم داشت یا بخاطر خانوده ش اومده بود جلو

اگه دوستم داشت چقدر راحت پا پس کشید

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
من تجربه یه عشق این مدلی داشتم که البته خیلی زود تموم شد...من تو ذهنم پسر همسایمونو دوس داشتم،،،میدی ...

اونم بعد خوندن نامه فقط یه بار که از کنارم داشت رد میشد نگاهم کرد...همین نگاهمون به هم گره خورد و من از خجالت آب شدم...تموم شد،همین دیگه هیچ اتفاقی نیفتاد،😞...و منم سعی کردم فراموشش کنم.

معلومه فراموشش نکردی خیلی سخته 

آره 

زندگی و خوب بودن شوهرم باعث میشه بهش فکر نکنم ولی گاهی مثل امشب یادش میوفتم

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
میدونم...منظورم اینه که براچی گریه کردن..آخه مگه شوهرت چش بود

هیچی چون ناراضی بودن وغریب بود

آخه ما اکثر ازدواجامون فامیلی بودن

همیشه هرچیزی که خواستم رو به سختی بدست آوردم.
2706
ارسال نظر شما
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز