خیلی ها از زندگی من با این قوم لعنتی خبر دارن.
امشب پسرم اومد تو کوچه با بچه ها فامیل شوهرم بازی کنه.منم اومدم مواظب باشم.با دوتا فامیلل همسرم سلام علیک کردیم.خواهرشوهرم رسیده میگه جلسه زدین ها چ خبره با عصبانیت.من خودم اصلا راضی نیستم اینجا زندگی کنم.وشوهرمم امروز فردا میکنه.هنوزم شوهرم نیومد نمیدونم این حرفش و چطور بزنم دهنش که دیگه تکرار نکنه.چون خیلی خجالت کشیدم جلو همسایه ها😑
حالا شما باشین عکس العملتون چیه
حالم از ادمای اینجوری بهم میخوره به خدا
باید یه نگاهی بهش میکردی به کار خودت ادامه میدادی
بی خیالی
من اهمیتی نمیدم و میگم داشتیم‌کله پاچه تو رو بار میذاشتیم که از شانس بد سررسیدی..در لحظه جواب بده همیشه
من کلا آدمی هستم که زود عصبانی میشم وجواب میدم.ولی چند وقته خودمو درگیر نمیکنم.اونا الان شروع کردن حرف زدن وو....میخوان سروصدا کنن
میگفتی حرف زدنم با فامیل ارتباطی به بقیه نداره مگه باید از شما اجازه بگیرم واسه حرف زدن با فامیل؟
به من جرات ندارن بگن چون من جرررر میدم🤕
بی خیالی و بی اهمیتی. همین و بس
خب بگه به درک وسافلین....ول کن بهترین جواب بی محلیه
هیچی نگو عادی باش خیییلی بیشتر میسوزه
هر وقت ازت پرسید چه خبر?
بگو دوره افتادم تو خیابونا این و آن ور جلسه میذارم دیدی که
