پسرم سه ساله شه هر ساعتي از شب بخوابه ٩صبح بيداره ميگه صبحونه بده بعد صبحونه بايد باهاش بازي كنم بعد باز گرسنه ميشه خوراكي ميخواد بعد خوراكي نقاشي ميگه بكش برام بعد نقاشي باز خوراكي ميخواد بعد بازي بعد ناهار بعد ناهار ميوه ميخواد بعد بازي اگههههههه اين وسطخدا خواست وخسته شد يه چرت ميخوابه واين قصه ادامه دارههههه😫😫😫😫
شيطونه ميگه ببرم بزارمش مهد نفس راحت بكشم ي چند وقت😔