نامزد سابقم با يه دختريه به اسم حديث
خيلي اتفاقي با حديث دوست شديم
حديث فوق العاده دختر پاکيه و عاشق اون پسرس و باورش داره فکر ميکنه مرد روياهاشه
از داستان من خبر داشت که از نامزدم جدا شدم ولي نميدونست که نامزد سابقم همون عشق خودشه
اين دختره خيلي سادسسسس دلم براش ميسوزززه
اون پسره همزمان با هزارتا دختره
هر شب ميره خونه يه زنه و تا صبح عشق و حال ميکنن
اون پسره به خودمم گفت که بعد ازدواجشم بازم دوست دختر ميگيره و حتي چند تا دوست داره که زن و بچه دارن بازم دنبال دختر بازين
حديث ميگه عاشقشم و قراره بزوودي بياد خواستگاريم
از طرفي دلم واسش ميسوزه از طرفي هم ميگم شايد حديث حرفمو باور نکرد و عشق کورش کرده باشه اين وسط من خراب ميشم