من خیلی خوشم می یومد اما هیچ وقت نگفتم اونم هیچ عکس العملی نداشت تا حدود 8 سال بعد یه دفعه ای زبون باز کرد اما از همون موقع بد بختی های من شروع شد و کلی مصیبت کشیدم تا فراموشش کردم بیشتر عشق ها بهتره داخل سکوت خفه بشه
من خیلی خوشبختم از وقتی که یاد گرفتم هر چیزی در درونم هست را نشان دهم. من تمام احساساتم را دوست دارم و اطرافیانم را نسبت به آنهاآگاه میکنم.احساسات عزیزم بازی قایم باشک ما تمام شد.ترس عزیزم مرسی که مرا یاری میکنی خشم مهربانم مرسی که هستی ناراحتی عزیزم چه خوب که هستی دل شکستگی باشکوهم چه خوب که منفی های زندگیم را بهم نشان میدهی. شادی ' خوشحالی `دل خوشی `نفرت `و........
اینقدر برای خودت ارزش قائل باش و خودتو دوست داشته باش و خودتو بالا بدون که منتظر این نباشی که عشق و محبت بخری، باید منت تورو بکشن نه اینکه شما حسرت بقیه رو بخوری.
داغ دل جوونیای من بود عاشقش بودم نمیدونست ..بهش نخ دادم یه بارم باهاش بیرون رفتم بهترین روز زندگیم بود ..اما بعدش دیگه سراغی ازم نگرفت ..بعدیکسالم ازدواج کرد ...منم کم کم اردواج کردم عاشق همسرم شدم ..بچه دار شدم و فراموشش کردم تا گذشت و بعد هفت هشت سال فهمیدم زنش بهش خیانت کرده و ولش کرده و رفته ...بدآورده بود...اما دوباره ازدواج کرد با یه زن بچه دار ..الان پدر دوتا بچست و ظاهرا زندگی ارومی داره ...الان دوازده سال گذشته ..منم تو زندگی بالا و پایینهای زیادی داشتم ..اما چسبیدم به زندگیم...زندگی خیلی بالا و پایین داره ..