به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! یه اتفاقاتی که طبیعی ترین چیزهای زندگیه برای ما شده حسرت که آیا بهش میرسیم یا نه.حس و حالم برای خیلی هاتون غریب نیست .دلم یه حس و حال خوب میخواد..
از نظر کم توقع بودن که اره واقعا کم توقعم با چیزهای خیلی کوچیکم خوشحال میشم.ذوق میکنم.همیشه تو ماشین واسم خوراکی داره وقتی هم میریم مسافرت میزاره وقتی بچه ها خوابیدن بهم میده که همشو تنهایی بخورم 😀