شوهرم بود رفته بود خیابون واس خونه خرید کنه بعد توی سویشرتش پر گل کرده بود اومد خونه یهو سویسرتشو گرف رو سرم خیلی خوب بود هنوز ک هنوزه هرروز یادم میاد اینکارش
یه توپ دارم قلقلی نیس سرخ و سفید و آبی نیس میزنم زمین صدا میده. سوراخه و هوا میده من این توپو نداشتم. پول از قلک برداشتم رفتم یکی خریدم. نتیجه اش رو دیدم. بابام بهم کتک داد. گریه کردم پفک داد
اولین تولدم تو زمان دوستی با همسرم که تو باغ به همراه چند تا از دوستامون برام گرفته بود و من واقعا بی خبر بودم , خیلی حس خوبی داشت هروقت یادم میفته خنده میاد رو لبم