2733
2734

اول خودم بگم 

اون موقع ها که مشترک بودیم با مادر شوهرم اینا یه روز که مادر شوهرم رفت بیرون قرار شد من فرا درست کنم بعد شوهر من خیلی بد غذاس منم مرغ سرخ کردم به دل آقا نبود برگشت جلو داداش و خواهر زاده اش گفت به جای. خوردن و خوابیدن دوتا غذا خوب یاد می گرفتی وای یادم میفته کلی خجالت می کشم یا یه بار از خونه خواهر شوهرم برمی گشتیم من بودم و خودش و پدر مادرش اون یکی خواهر شوهرم هم همیشه خدا همه جا با ماست بعد جا تنگ بود شوهرم گفت این ریز میزه بودنت فقط به درد این موقع ها میخوره😩😩😩 شما هم از این مورد ها دارید تعریف کنید 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2738

یبار چهارشنبه سوری یه عالمه ماشین وجووون دخترپسر توخیابون من راننده بودم شوهرم بصورت بوق ماشین عروس یکسره بوق میزد همه داشتن منونگاه میکردن باسرعت ده تادنده یک میرفتیم

ای دادبراسیری کزیادرفته باشد....صیادرفته باشددردام مانده باشد
منو کتک زد جلو مامانش این بدترینشون بود 😭

آخه چرا😢

آسمان چشم اوآیینه کیست...آنکه چون آیینه بامن روبه روبود...دردونفرین دردونفرین برسفرباد...سرنوشت این جدایی دست اوبود........آه....گریه نکن که سرنوشت گرمراازتوجداکرد...عاقبت دلهایمان باغم هم آشناکرد.....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730