صبح حدودهای ده اومد دنبالم. تو ماشین همیشه دستامو میگرفت اصلا نگرفت حرفم نمیزد و نگام هم نکرد. حتی می‌دونه من آهنگ تو ماشین دوست دارم ولی رادیو روشن کرد. سر راه خرید کرد رفتیم. بهم گفت کار دارم ناهار درست کن برگردم. منم مرغ و برنج درست کردم. حدودهای سه برگشت ناهار خورد. بازم نه نگاه کرد نه حرف زد بعدش رفت خوابید. بیدار شد گفت چایی بزار چایی خورد برگشتیم. الان رسیدم. من اصلا نفهمیدم هدفش چی بود. هیچ وقت کم محلی نمی‌کرد یکجوری شدم از اینکه سرده. خانمهای باتجربه چرا اینقدر اصرار کرد بریم چرا اصلا نه حرف زد نه محل گذاشت؟
از خودش بپرسی زودتر به جواب میرسی
خود درگيري داره
گشنه و تشنه بوده بردتت اونجا خدمات بدی😐
عزیزم به جای اینکه اینا رو تو نی نی سایت بگی برو بشین با خودش حرف بزن
ببین چی شده که اینطوری رفتار کرده
چرا انقد اصرار ب چاخان داری اخه
از خودش نپرسیدی؟؟
مردا خسته میشن میرن تو این فازا... کاری بهش نداشته خودش خوب میشه
من اینجور موقع ها کم محل میکنم خودش دست از پا درازتر مس قبل میشه
چمدونم والا😓
خب حالا خداروشکر از محبت خار ها گل میشود ایشالا خوش باشین در کنار هم
خوب از خودش بپرس😐
حتما از یه چی ناراحت خب چرا ازش نپرسیدی این چه حالیه که داری خواسته کنارت احساس ارمش کنه ولی کاش ازش پرسیده بودی تا باهات حرف میزد
شما قرار نبود طلاق بگیری مگه 😬😬😬
باید میشستی رو ب رو چش تو چش میپرسیدی ازش ن اینجا دنبال قصد و نیتش بگردی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
