شوهرم یه همکار خانم داره که تا حالا چندبار باعث بحث و جدل ما بوده و در همه موارد هم خود اون زنه مقصر بوده
امروز صبح بود دیدم گوشی شوهرم زنگ خورد رفت اتاق که ما بیدار نشیم من رفتم بشنوم ببینم کیه شنیدم میگه بعله دیگه تا 12 خواب نه بابا شوخی کردم الان میام، کشوی آهنی میزمو بگرد اونجا گذاشتم خداحافظ
یجور صمیمی حرف زد فهمیدم اون زنه
وقتی رفت سرکار بهش پیام دادم اون کی بود تو اتاق باهاش صمیمی حرف میزدی میخوام بدونم واقعا حرف میزدی یا من خواب دیدم؟
میگه خواب دیدی عزیزم من با کسی حرفی نمیزدم
من بهش اعتماد کامل دارم اون زنه همیشه آتیش مینداخت تو زندگیه من اما شوهرم مقصر نبود
اما امروز بهم دروغ گفت اونم با زبون روزه،همش به خودم میگم لابد گفته من ناراحت نشم دوباره دعوا راه نندازم که بهم نگفت اما باز میگم اگه براش فقط یه همکاره چرا اینقد صمیمی حرف زد؟!
منم همکار آقا دارم اما کاملا رسمی حرف میزنم
اون خانم چکار داره که شوهرم تا 12 بخوابه یا نه!
بهش گفتم تقصیر توه بهش رو میدی اگه باهاش سرد و جدی باشی حرفی نمیزنه
میگه تو توهم داری من با هیچکس رابطه ای بغیر از یه همکار ساده ندارم
خدا نسل هر چی زنه سبکه از روی زمین جمع کنه
فقط یاد دروغ گفتنش میفتم آتیش میگیرم نمیدونم چکار کنم از دست این عفریته