اس بده من هم میرم خونه مادرم چندروز بمونم گفت نرو بگو خونه مادرمه تو چرا میسوزی
محل نزار بیخیالی طی کن خودش میفهمه واست مهم نیست
الانم بهش اس بزن نه چرا بسوزم اتفاقا امروز که نیستی یکم استراحت میکنم و به خودم میرسم، سیاست داشته باش
شوهرمن برعکسه من زوری میبرمش خونه مادرش بادعوا!!انگار مادرمنه
حالا واقعا بخاطر یه سردرد واجبه از یه شهر دیگه پاشه بره مگه آژانس نیست یا بیماری خطرناکیه که تنها نمیتونه ببرش
شوهرمنم خیلی وابسته مادرشه
هروقت میریم خونشون مامانش همش میره تواتاق باهاش پچ پچ میکنه
اعصابم بهم میریزه ولی خودمو میزنم به بی خیالی اما گاهی هم بهش میفهمونم که ناراحت میشم ازکارش
پسرا تا وقتی زن ندارن هر بلایی سر مادرپدرشون درمیارن تا زن میگیرن میشن مادر پدر دوست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
