من دهم فهميدم باردارم و اين اتفاق ١٨فروردين افتاد و تا ٢٦فروردين ادامه داشت
اول خيلي خيلي كم بود و لك قهوه اي بود چندساعتي ك گذشت لكها بيشتر شد جوري ك ميرفتم دستشويي (ببخشيد) روي سنگ تند تند قطره هاي قهوه اي ميريخت بعداز استفاده شياف و امپول لكه ها قطع شد و دوروز بعد دوباره لكه هام شروع شد بعد چندساعت قطع شد يك روز نبود باز همونجوري ميشدم ك يروز از صبح لك ديدم تا شب همونطوري بودم ك لكه ها شد قرمز خيلي روشن و بعدم مثل پريود ساعت ٣.٤صبح بود ك ب درد افتادم و انقدر زياد بود دردم ك با مشت ميزدم رو رون پام و رو زمين
زمين و زمان و التماس ميكردم ك بچم چيزيش نشده باشه ولي خدا نشنيد زجه هامو😭
دردم انقدر بود ك بدنم ميلرزيد من هميشه ميگفتم دوسدارم طبيعي زايمان كنم ك بچمو ببينم چون سزارين با بي حسي دوسندارم ولي اونشب تودلم ميگفتم غلط كردم اين حرف رو زدم😐😭 انقد بد بود ك ن ميتونستم بلندشم ن ميتونستم بشينم ن ميشد دراز بكشم مثل مرغ سركنده بودم هي بال بال ميزدم😭