2726

خواهرم سی و دو سالشه . فوق دیپلمشو که گرفت شوهر. کرد با دوس پسرش خیلی همو دوس داشتن . بعد از ازدواج سال دوم وقتی با من و بابام اومد رفتیم روستا خونه مادربزرگم ، فرداش که برگشتیم زن همسایه به خواهرم میگه دیشب خیلی صداتون بلند بود زشته ، شک افتاد تو دل خواهرم از شوهرش آمار گرفت و اون گفت تنها بودم و حتما واحدهای دیگه بودن 

خلاصه خواهر ساده ی من هم باورش کرد و رابطشون نسبتا خوب بود ( خواهرم خیلی آروم و بساز هست ) توی سال چهارم خواهرم بعد از شیش ماه اقدام و کلی نگرانی حامله شد ، توی ماه پنجم بود که شب از درد بیدار میشه بره تو سالن راه بره که میبینه تلفن شوهرش هی روشن خاموش میشه ، جواب میده میبینه یه زنه فقط میگه اخ مردم علی تصادف کردم علی مردم 

که خلاصه اون داستان به بحث و دعوا کشید و خواهرم حالش بد شدو ( ظاهرا خواهرم گوشی و نمیداده جیغ میزده شوهرش با پا میزنه به پهلوش ) حال خواهرم بد شده بچه از بین رفت ، بعد از اون لو رفت که این خانوم از اول تو زندگی اینا بوده و خونه هم میرفته ، خواهرم یه روزه پیر شد شکست واقعا من به چشم خودم دیدم توی یکی دو ساعت موهاش سفید شد ، خلاصه اون زندگی نکبتی تا تموم شد و طلاق گرفتن ۳ سال طول کشید 

بعدم خواهرم افسردگی شدید گرفت ‌‌و رفت برای خودش خونه گرفت و زندگی‌کرد زیاد با کسی حرف نمیزد ،ما همیشه نگرانش بودیم  حالا یه تصمیم خیلی بزرگ گرفته که ما نگرانشیم 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

چند وقتی بود میگفت میخوام برم المان 

آدمی که کارش خوردن قرص و زل زدن به دیوار بود میرفت کلاس زبان آلمانی !!! چقدر هم تلاش می‌کرد ، همش پیگیر بود تا اینکهیه روز اومد گفت رابط پیدا شده من قانونی میرم ،هر کاری کردیم راضی نشد گفت تصمیمم همینه ،ما هم فک‌ کردیم حتما پولشو میخورن و تموم 

ولی در نهایت تعجب ویزا هم گرفت 

میگه قید همه ی مردارو زدم ، بچه نمیخوام 

میخوام انتقام بگیرم از خودم ، میخوام آینده مو بسازم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730